پارت 4

227 42 28
                                    

اگه این پارت رو دوست داشتید ، ووت دادن رو فراموش نکنید *-*

.

.

.

-لعنتی ! لعنتی ! لعنتیییی!!!!!

+اروم بگیر کای !

کیونگ در حالی که با جدیت در حال تایپ کردن چیزی بود ، به مرد پوست شکلاتی ای که در حال لگد انداختن تو هوا بود ، گفت

-تو نمیفهمی سو ! ..بدترین جای ممکن تمومش کرد ، الان چطوری باید تا هفته دیگه صبر کنم ؟

کای لگد دیگه ای تو هوا انداخت و توی صندلی ، کنار میز کیونگ ، ولو شد

+برام مهم نیست که میخوای چیکار کنی ! .. فقط به مسیح اگه فقط یه کلمه، یه کلمههه ، اسپویل کنی !!!

و بعد شصتشو روی گردنش با حالت دراماتیکی و به نشانه مردن کشید

+میکشمت !!

کای چشماشو تو حدقه چرخوند

-راجب من چی فک میکنی هان ؟ ... اینکه من انقد عوضیم که بهت بگم که تهیونگ همون اسنایپر عاشق ماجراس ؟

کیونگسو انگشتاش به طرز خطرناکی روی کیبورد از حرکت ایستاد و درست مثه یه ربات در حالی که چشماش داشت از حدقه بیرون میومد ، سرشو سمت کای چرخوند

+چی... چی گفتی ؟ ... تهیونگ ... بیبی تایگر کیوتم ؟ ... اون .. اون قاتله ؟

کای دست به سینه و راضی از خودش ، سرشو چند بار تکون داد

+یعنی ... یعنی تموم این مدت نامجون ... نامجون بی گناه بود ؟

کای دوباره سرشو به نشانه تایید تکون داد و انگار چیزی برای یه لحظه یادش اومده ، حالت متفکری گرفت

-البته که نامجون خیلیم بی گناه نبود ، چون اون همون شوالیه خون بود !

کیونگ رسما دیگه چشماش داشتن از حدقه درمیومدن

+شو.. شوالیه .. نام.. نامجونننن ؟؟؟؟؟؟

مرد عینکی برای یه لحظه حس کرد دیگه خون به مغزش نمیرسه چون حسابی داغ کرده بود و دستاش مشت شده بودن ، کای ولی سرخوشانه روی صندلی خودشو میچرخوند و داشت برای خودش تحلیلاشو میگفت !

+تو.. توی پست فطرت ....!!!!

و اولین چیزی که توی هوا قبل از تیر چشمای اتشین کیونگسو به پرواز دراومد ، جعبه ی دستمال کاغذی روی میزش بود

+توی اشغال ... تو ... تو !!!

و منگنه رو با حالت خطرناکی رو به سمت کای که در حال نخودی خندیدن ، پشت میز لی و کنار پاش پناه گرفته بود ، پرتاب کرد

-خب چیکار کنم ! .. نمیتونستم چیزی نگم که .. اصلا میدونی موقع تموم شدن این پارت چه دلهره ای افتاده بود به جونم ؟

NightmareWhere stories live. Discover now