part13

149 53 16
                                    

جان احساس میکرد الان ییبو یه گندی میزنه و همه چیزو لو میده میخواست جلوش رو بگیره اما دیر شده بود

-نظریه های مختلفی برای به وجود اومدن جهان هست . از اونجایی که هیچ کدوم از ما در اون زمان نبودیم پس فقط میشه اونها را نظریه در نظر گرفت . یکی از نظریه ها این گونه است که در ابتدا جهان ما تنها انرژی بود و این انرژی به ذرات تبدیل شد که اون در اتم های نور مثل هیدروژن و هلیوم جمع شدند. این اتم ها به صورت کهکشان ها و سپس ستارگان در آمدند. اما در این مدل ساده موارد خاصی وجود دارند که برخی دانشمندان رو دچار شک و تردید می کنه و اون هم این موضوعه که جهان در ابتدای پیدایش خود به یک شکل مرموز از انرژی که مدتهاست از بین رفته است متکی بوده .

تراکم اولیه جهان در آغاز پیدایشش یک تئوری بسیار قدرتمند است و با این حال ما هنوز هیچ تصوری نداریم که چه چیزی باعث شکل گیری این تراکم شده است و اصلاً قبل از این تراکم جهان چه چیزی بوده . بعضی ها میگن که
تراکم اولیه یک وصله آشکار به مدل بیگ بنگه که بیشتر بر پیچیدگی موضوع اضافه میکنه . ما میدونیم که چیزی به اسم ماده تاریک در جهان وجود داشته است و الان هم با یک چیز "تاریک" دیگر یعنی انرژی تاریک رو به رو هستیم که به اندازه ماده تاریک مجهول و ناشناخته است.

خوب که فکرش رو بکنید مثل یه داستان بی و سر و ته و بی منطقه که هر لحظه برای توجیه یک قسمتش یک شخصیت به اون اضافه می کنیم اما مورد بعدی که اضافه می شه بیشتر به پیچیدگی داستان اضافه می کنه و خودش هم نیاز به توجیه پیدا می کنه و برای توجیه اون باز چیز جدیدی اضافه می کنیم که از مورد قبلی گنگ تر و مبهم تره و این سلسله از افزودنی ها همچنان ادامه پیدا می کنه.

استاد با نگاهی پر از تحسین به ییبو نگاه کرد و ادامه داد

-درسته .
ببینید ما اول گفتیم جهان با یه انفجار بزرگ موسوم به بیگ بنگ آغاز شده اما آغاز جهان به یک سری ویژگی ها و الزامات احتیاج داشت تا توجیه شود، این شد که ما رفتیم سراغ ماده تاریک... در حالی که هنوز بیگ بنگ به درستی اثبات نشده بود؛ ماده تاریک را به صحنه آوردیم؛ چیزی که خودش هم نیاز به اثبات داشت و بعد وجود انرژی تاریک رو مطرح کردند و با این وصله پینه ها خواستند یک تئوری منسجم بسازند.

نگرانی اشتاین هارد از تئوری هایی که ما منشاء پیدایش جهان رو بر اساس آن ها شکل داده ایم نه از دید کیهان شناسانه که از دید مهندسی قابل درک هستند. اون منطق علت و معلولی مهندسان رو در پیدایش جهان به کار برده و به این موضوع اشاره کرده که هر تئوری و نظریه ای که ما بر اساس اون چارچوب پیدایش جهان رو استوار کردیم هنوز خودش به چارچوب مستحکم تری احتیاج داره که به درستی اثبات شده باشه.
کاری که تئوریسین های پیدایش جهان کردند این بوده که تکه تکه اجزاء نامرتبط رو به هم وصل کنند و اونها رو به هر نحوی که می شده به هم مرتبط معرفی کرده اند و هر گاه یک تکه با دیگر اجزاء همخوانی نداشته به فکر سر هم کردن یک تکه دیگر افتاده اند. مؤلفه ها به هم وصل نشده اند و هیچ دلیلی هم برای افزودن آنها وجود نداره، جز برای مطابقت با مشاهدات. این کار ماثل تعمیر یک اتومبیل قدیمی با اضافه کردن قطعات جدید از مدل های جدید اما متفاوته. این قطعات ممکنه در کوتاه مدت کار کنند ، اما در نهایت شما به یک ماشین جدید احتیاج دارید.

IN THE EARTH , HELL AND HEAVEN( yizhan, bjyx)Where stories live. Discover now