بینیشو توی گردن مردش فرو کرد~
محکم تر بغلش گرفت و بوسه داغی روی پوست نرم پشت گردنش نشوند..
انگشتاش روی سینه لخت و گرم پسرک غرق خواب زیر پتو خزیدن و به خوابش ادامه داد...*تق تق
هیچ کدومشون تکونی نخوردن~
چیم:ددی..؟
تهیونگ هومی کرد..جیمین با صدای ملیح و خواب آورش زمزمه کرد:
پسرت بیدار شده...مرد مو مشکی محکم تر جیمین رو توی آغوشش فشورد و لباشو به جای گاز دیشبش چسبوند:
قبل از طلوع خورشید بچه توعه~....چیموک دوباره دستشو بالا آورد تا به در بکوبه..اما با سر و صدا داخل اتاق کمی متعجب شد...
ته:آخ!!باشه!!!باشههه...بیدارم!!!بیدار شدم...آههه..بزار شلوار بپوشم~
همون لحظه تهیونگ در اتاق رو باز کرد و دهنش برای خمیازه ای بزرگ باز شد:
صابح باخیر..هیمم.. فندق کوچولو~...چیموک دستاشو کنار لباس خواب آستین بلند با طرح خرس بزرگ روش انداخت:
ددی...باید تُلی لالا میکلدم نه؟!تهیونگ روبروش زانو زد..دستی روی گونه تپل پسرش کشید:
درسته چیموکی...امروز تعطیله و میتونی کلی بخوابی~چی شده بیدار شدی؟دستشویی بزرگ داری؟گرسنه ای؟پسرک قد نخد پلکی زد.خال گوشه چشمش توجه پدرشو جلب کرد لبای جوجه اردکی شبیه مرد روبروشو لیسید و گفت:
چیم چیم لالا نداله~فِت (فکر) تُنم تموب شد~...تهیونگ بلند خندید:
قربونت برم من~~باشه...پس بیا بریم لباساتو عوض کنیم!ددی خیلی گشنشه!!چیم:ماما لالاعه؟
مرد مو مشکی بغلش زد:
اوهوم...ماما خستشه بزار کلی بخوابه..بجاش منو چیموکی بازی میکنیم باشه؟با بالا و پایین شدن سر پسرش سمت اتاق خوابش راه افتاد:
دوس داری کدوم لباستو بپوشی؟من میگم اون لباس خرسی کیوته~چیم:ددی خِلس دوش؟
ته خندید:
اره..ددی عاشق خرسه~مثل تو خرس عسلی کوچولوی من~~چیم:لباش ددی تو؟؟
ته:آلان میریم تا منم لباس بپوشم..اما اول چیمی!
با عبور دادن دومین پاچه شلوار بلند چیم چیم از پاهای کوچولو و تقریبا تپلش کش شلوارشو مرتب کرد و عقب اومد:
به به...چیمی کوچولو چقدر خوشکل شده!!پسرک سه ساله دندونای ریزشو بیرون انداخت و خندید!
چشمای پف دارش شبیه هلال ماه شدن و صدای 'هِع هِع' ریزی از ته گلوش آزاد کرد..
تهیونگ دست پسرشو گرفت و سمت اتاق خودشون رفتن.وقتی وارد شدن جیمین لباس پوشیده و هنگ روی لبه تخت سمت میز توالت نشسته بود ، موهاشو بیشتر بهم میریخت و دست میکشید.لباس تنش پیراهن تهیونگ بود و یه شلوارک کوتاه بلند..چیموک سمتش دوید و دستاشو دراز کرد تا بغل زده بشه.
جیمینم با احساس شارژ دوباره ، اون پسرک کیوت و کوچولو رو بغل زد و خودشو روی تخت ولو کرد:
واییی...این خرس بزرگ و قدرتمند دیگه کیه؟!؟!؟
YOU ARE READING
《MY PRETY LUNA》[vmin]
Werewolfنام: "my prety luna"💫 نام فارسی:لونای زیبای من💫 کاپل اصلی:ویمین🐣🐯 کاپل های فرعی:سپ 🐱🐿، نامجین 🐹🐨 خلاصه: من پارک جیمینم! امگایی که زیر نور ماه نقره ای به دنیا اومد... من یه امگای نحسم... من امگای ماهم! مثل یه ابله منتظر آلفایی نشستم که اصلا ا...