یک بار قسم خوردم که دوستت داشته باشم، و مهم نیست که قراره چی بشه. حتی مرگ هم ما رو نمیتونه از هم جدا کنه. اگر در این زندگی نتونم با تو ازدواج کنم، در بهشت با تو ازدواج می کنم. تو نه اولین و نه آخرین منی، تو یکی یدونه ی منی.
...
از این کلمه برای مردی استفاده میشه که همجنسگرا هست و برای مخفی کردن و لاپوشانی این موضوع با یه زن ازدواج میکنه. البته ممکنه که هر دو نفر برای مخفی کردن گرایش جنسی شون با هم ازدواج کنن. ته به خاطر تمایل والدینش ازدواج کرد و مجبور بود ترجیح خودشو به افراد همجنس خودش پنهان کنه. واقعیت غم انگیز بسیاری از همجنسگران
پ.ن: پنجره های طلایی شبیه قفس طلایی به این معنیه که ته مجبوربه ازدواج به دلیل فشار هنجار های اجتماعیه که اونو مجبور میکنه تا مردی باشه با موقعیت عالی و ثروت فراوان. موقعیت مساویه با احترام و آینده ی روشن. این چیزیه که خانوادش می خواستند اما ته هیچ کدوم از اینها رو نمی خواست. اون فقط میخواست عاشق مردش باشه.