NOTE

592 34 22
                                    

اول از هر چیزی سلام به هر چشم زیبایی که اینجاست.

فکر می‌کنم قبل از هر حرفی باید یه توضیح کلی راجع به داستان و روندش بدم.

ایده کلی این نوشته از چند سال پیش شروع شد؛ ینی زمانی که هنوز آرمی نبودم و دو شخصیت اصلی داستان اسم نداشتن.

دلیل اصلی آپلود کردن این داستان این بود که فقط می‌خواستم افکار و احساساتی که توی ذهنم موندن رو جایی خالی کنم و حقیقتا اصلا تصور نمی‌کردم که کسی اون‌ها رو بخونه یا حتی خوشش بیاد.
برای همین اول و آخر نوشته‌ها حرف اضافه‌ای نمی‌زنم تا خوندن براتون دلچسب باشه.

خودم واقفم که ایراداتی داره اما تا وقتی که به آخرین تیکه پازل کابوس‌هام نرسم به ساختار داستان دست نمی‌زنم و ویرایشش نمی‌کنم.

در آخر باید بگم که زمان مشخصی برای آپلود وجود نداره.

Who.Are.You? (KookV) Where stories live. Discover now