Short letters
𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚 : Taekook″نامه ای به عزیزِ جانم ؛ اقای کیم تهیونگ!
سلام لرد زیبای من ، حالتان این روز ها چطور هست؟ روزگار به کام هست یا باز با تلخی اش سر میکنید؟ هر چه هست امیدوارم به لب های زیبایتان لبخند بیاورد.
همسر عزیزم ، این روز ها خانه مادری کمی رنگ و بوی غبار گرفته ، مادر عزیزمان رفت و غم به دلمان نشست به یاد دارم چقدر علاقه داشت با شما ملاقات کند ، چه دیدار تلخی میشد اگر تو را میدید...در بستر مرگ و دیدن الهه زیبایی ها؟
دلتنگتم کیم تهیونگ من ، از شغلت تنفر دارم که بخاطرش نتوانستی مرا همراهی کنی و از بوسه ی اخری که به پیشانی ام گزاشتی دلخور ، مردِ مَن ندیدی لب هایم که ذوق ذوق میکرد را؟
به هر گونه ای خواستم بگویم قلبم هنوز برای شما میتپد ، سه روز دیگر بر میگردم
دوست دار شما ، کیم جونگکوکپ.ن: تهیونگِ من ، نامه ای که دیروز فرستادی به دستم رسید کمتر مرا با حرف های شرم انگیزت خجالت زده کن ، خدای من یاد اوری اش هم مرا گرم و سرخ میکند!!″
ادامه پارت بعد-
YOU ARE READING
-𝗢𝗻𝗲𝘀𝗵𝗼𝘁 𝗕𝗼𝗼𝗸-
Fanfiction″من اینقدر دوست دارم که اگه بغض کنی اولین قطرهیِ اشک از چشمای من میریزه.دوست دارم؛ مثل آهنگی که هردومون حفظیم، مثل هوای ابری و بارونی، مثل قدم زدن روی برف، مثل حموم قبل از خواب، سیگار بعد از چای، اولین آغوش، اولین بوسه، اولین رابطه، مثل گریه از شاد...