احتمالا فکر میکنی چقدر بدبختم. یه روز پیش بخاطر این حقیقت که فقط 8 ماه دیگه زندم عزا گرفته بودم .
و حالا یه نگاه بهم بنداز، اینجا توی ماشینم نشستم و دارم سمت جایی که بانجی چامپینگ توش برگزار میشه میرونم، اولین چیزی که قراره از لیست ارزوهای قبل مرگم تیک بخوره.
و دلتون میخواد حدس بزنید کی کنارم نشسته؟ یجورایی خبر دارید.
همون یارویی که داره بلندگوهای ماشین منو با اهنگ راکش منفجر میکنه، و همینطور گوشامو هم کر، و با وجود همه ی اینا، هنوز شجاعت اینو ندارم که داد بزنم و جلوشو بگیرم.
داره اعصابمو با تکون دادن بازوم برای اینکه باهاش همخونی کنم خورد میکنه.
شرمنده اگه به کسی بر میخوره ولی اخه کدوم خری تو این دوره زمونه دیگه به گانز اند رز گوش میکنه؟
درحالی که اهنگ رو به 22 از تیلور سویفت عوض کرد از گوشه ی چشمم بهش نگاه کردم.
زد رو شونه ام و بهم علامت داد که باهاش بخونم.
یه کم روش فکر کردم، این اهنگ باحاله و اونم داره تحریکم میکنه که باهاش همخونی کنم.
خب چرا تا وقتی تموم شه یکم خوش نگذرونم؟
بهش نگاه کردم و بالاخره منفجر شدم و شروع کردم به خوندن.
I don't know about you but I'm feeling 22
تو رو نمی دونم، ولی من حس 22 سالگی رو دارم
Everything will be alright if you keep me next to you
همه چیز اوکی میشه اگه تو منو کنار خودت نگه داری
You don't know about me but I'll bet you want to
چیزی درباره من نمی دونی ولی شرط می بندم می خوای بدونی
Everything will be alright if we just keep dancing like we're 22, 22
همه چیز اوکی میشه اگه ما به رقصیدنمون ادامه بدیم انگار ما 22 ساله ایم، 22
ما از ته حنجرمون داد میزدیم و اهنگ رو میخوندیم، مردم میتونستن صدامون رو بشنون، ولی نه اون اهمیت میداد نه من.
با تموم شدن اهنگ زدیم زیر خنده.
"دیدی! یواش یواش میری تو حس" اون حین اروم کردن ریتم نفسش گفت.
با رسیدن به محل موردنظرمون به یه عالمه ادمی که منتظر بانجی چامپینگ بودن نگاه کردیم. ناله ی ناراضی ای کردم، از اینکه توی صف منتظر بمونم متنفرم.
"چیه؟ دوست نداری توی صف وایستی؟ ولی این که خیلی خوشمیگذره، بخور بخور کنیم، با غریبه ها حرف بزنیم، اهنگ بزاریم و برقصیم" تهیونگ گفت و من مات بهش نگاه کردم.
چجوری توی همیچین چیز کوچیکی هم میتونه خوشحالی پیداکنه؟
ریز با خودم خندیدم.
ESTÁS LEYENDO
One last time
Fanfic"میدونی با این مدل مردنت ریدی؟" "ببخشید ولی من شما رو میشناسم؟" "بیا یه لیست از ارزوهای قبل مرگمون درست کنیم" "صبرکن چی؟" _________ وقتی که یه مرد مبتلا به سرطان معده که فقط میخواد زندگی خودش رو تموم کنه، با یه مرد مبتلا به سرطان خون که میخواد بدون...