⛓️ℙ𝕒𝕣𝕥 2🍰

3.6K 531 130
                                    

ساعت سه بعد‌از ظهر رو نشون میداد و روی جزیره رو آروم دستمال می‌کشید ولی حواسش نبود،هنوزم تو فکر دیروز بود.برخوردش با رئیس جئون،رئیس بظاهر مهربون که نگاه پر غرور و قدرتمندش رو حفظ میکرد البته تهیونگ چیزی رو فهمید...اون رئیس علاوه بر این خصوصیت ها بشدت پررو بود و اون نیشخند لعنتی تر از خودش برچسب خورده بود گوشه لباش که شدیدا رو مخ تهیونگ بود.

برای نوناش تعریف کرده بود که جیسو کلی بهش خندیده بود و سر‌به‌سرش گذاشته بود تا وقتی تهیونگ گوشاش از خجالت سرخ نشده بود دست از سرش برنداشته بود.

تا دوساعت دیگه باید مغازه اش رو می‌بست و می‌رفت خرید.
صدای باز شدن در مغازه به گوشش رسید و با لبخند سرش و آورد بالا و گفت:

"خوش اوم_اومدید.‌‌."

با دیدن رئیس جئون شوکه شد ولی صاف وایستاد و سعی کرد همه چی رو خوب و عادی جلوه بده.

"مرسی کله فرفری"

تهیونگ لبخند کج و معوجی زد و گفت:

"درخدمتون هستم"

جونگ‌کوک نگاهش و تو مغازه چرخوند،چیدمان شیک و عالی و نور کافی توی مغازه تناسب رو برقرار میکرد،بخش هایی از داخل مغازه با گل ارکیده سفید و آبی تزئین شده بود که خیلی روح‌نواز بود،جونگ‌کوک تو ذهنش ثبت کرد که پسر سلیقه و خلاقیت شیکی داره.

لیسی به لباش زد و گفت:

"خرابکاری دیروز و که یادت نرفته؟"

تهیونگ اخم ریزی کرد و گفت:

"تصادفا بود قربان!"

"در هرصورت کت مورد علاقه ام و کثیف کردی!"

تهیونگ نفس عمیقی کشید و گفت:

"منم گفته بودم بدید برم خشک‌شویی تا واسه‌اتون تمیز و مرتب کنم تا اشتباهم و بپذیرید"

جونگ‌کوک ابرویی بالا انداخت و گفت:

"پس میدونی که باید جبرانش کنی درسته؟"

تهیونگ با چشمای ریز شده اش سری تکون داد و گفت:

"بله!"

جونگ‌کوک لبخندی که بی‌شباهت به پوزخند نبود زد و گفت:

"آفرین کله فرفری حالا ازت میخوام جبرانش کنی!"

تهیونگ از پررویی اون رئیس زبونش بند اومده بود،با همون اخمش که از نظر جونگ‌کوک بشدت کیوت بود گفت:

"چه کاری از دستم برمیاد؟"

جونگ‌کوک جلو اومد و روبروی تهیونگ که پشت پیشخوان وایساده بود،ایستاد و گفت:

"تا یکماه هر سفارشی داشتم خودت شخصا برام میاری فرقی هم نمیکنه شرکت باشه یا خونه ام یا هرجای دیگه!"

𝐒𝐰𝐞𝐞𝐭 𝐓𝐫𝐨𝐮𝐛𝐥𝐞|✔︎Donde viven las historias. Descúbrelo ahora