"سلام جونگکوکی"
جونگکوک با بهت پلکی زد،داشت واقعا درست میدید،اون کله فرفریش بود که تو اون کت شلوار کرم رنگ با پیراهن زیرش که سفید بود،موهای بلوند و مجعدش و لبخند باکسیش داشت نگاهش میکرد.
از شوک خارج شد و قدمی به جلو برداشت و گفت:
"کله فرفری،این خودتی؟"
جیمین سوتی کشید،چشمکی زد و با صدای شیطنت بارش گفت:
"اولالا،کیم تهیونگ چه کرده"
جونگکوک نگاه تیزی بهش انداخت و جلوتر رفت و تهیونگ رو تو آغوشش کشید،عطر گرم پسر رو عمیق نفس کشید،داشت دیوونه میشد،اگر تهیونگ جواب تماس ها و پیام هاش رو تا چند ساعت دیگه نمیداد همین امشب برمیگشت سئول و مستقیم میرفت سراغش.
از تهیونگ فاصله گرفت اما دستاش هنوز رو شونه های پسر بود و با نگاه تیزش گفت:
"اینجا چیکار میکنی؟کی اومدی؟اصلا چطور اینجا رو پیدا کردی؟"
تهیونگ لبخند نرمی زد،حدسش رو میزد که جونگکوک کمی عصبی باشه ولی خب چاره ای نداشت،میخواست مرد رو کمی شگفت زده کنه،با صدای رسایی گفت:
"از هوسوک هیونگ کمک گرفتم،ممنون هیونگ"
هوسوک با لبخند بشاشی جام شامپاینش رو بالا آورد و چشمکی به تهیونگ زد و گفت:
"قابلی نداشت دونسنگ،درعوض هوامو داشته باش جونگکوک کم مونده با نگاهش دهنمو جر بده"
تهیونگ تکخندی زد و گفت:
"حتما هیونگ،حواسم هست"
جین چشماش رو تنگ کرد و گفت:
"اسب موذی چطور دهنت انقد چفت و بست داره؟"
یونگی نیشخندی زد و گفت:
"همه که مثل تو و جیمین نیستن،که یه عقاب تو شعاع صدکیومتری هم متوجه سوتی هاتون بشه"
جیمین یه تای ابروش رو بالا انداخت و گفت:
"نکنه جدی جدی دلت میخواد یه دعوای درست حسابی باهات داشته باشم هوم؟مراقب زبونت باش مین!"
یونگی دستاش و به عنوان تسلیم بالا آورد و ثانیه ای بعد جام شرابش رو یه نفس سر کشید.
جونگکوک با اخم نگاهی به هوسوک انداخت و گفت:
"که استایلیست بود زنگ زده بود عجب"
تهیونگ دستشو دور بازوی جونگکوک حلقه کرد و براش چشم و ابرو اومد،جونگکوک با فک قفل شده اش جام شامپاینش رو برداشت.
جیمین تره ای از موهاش رو که جلوی چشمش بود کنار زد و گفت:
"درهرصورت من دیگه دارم میرم برقصم هرکی میاد یالا!"
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝐒𝐰𝐞𝐞𝐭 𝐓𝐫𝐨𝐮𝐛𝐥𝐞|✔︎
FanficSweet trouble~ دردسر شیرین~ ఌ︎༄ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒔𝒍𝒊𝒄𝒆 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆-𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆-𝒔𝒎𝒖𝒕 تهیونگ فقط میخواست سفارش کیکش و ببره تو ساختمون شرکت معروف(golden dream)اما اشتباهی به شخصی برخورد میکنه و از قضا اون شخص رئیس اون...