_______________________
Flash back
Jungkook
کوک: اون وو کجایی
اون وو: هیونگشو خوردی پدصگ؟
کوک: اون وو کلا یه سال بزرگتری این نامردیه
اون وو: خب باشه حالا بگو ببینم چیکار داری
کوک: یه حسی دارم
اون وو: به کی؟
کوک: بزار زرمو بزنم بعد زر بزننن
حس میکنم قلبم داره برای یکی بیقراری میکنه برای چشمای یکی برای لبای یکی برای عاشقی کردن با یکی اما نمیدونم کی یادم نیست قلبم یجوریه انگار برای یکی میتپه که اون قلبش برای یکی دیگه میتپه حس پوچی دارم حس کسی که بهش خیانت شده (این حافظشو از دست داده درست ولی قلبش هنوز همونه قلبش هنوز عاشقه)
اون وو: کوکیا تو اون شبی که تصادف کردی داشتی گریه میکردی شاید...شاید یکی بهت خیانت کرده واقعا و تو ینی اگه بخوای ما باید از کره بریم تا تو حالت بهتر شه و یکمی فراموشش کنی کامل نمیتونی فراموشش کنی چون عشقه
کوک: امیدوارم هرکی باشه خوشحال باشه قلبش آروم بگیره عین من از بیقراری قلبش آسیب نبینه عین من قلبش باهاش قهر نکنه که بخواد بیشتر آسیب ببینه امیدوارم منو یادش بیاد و عین یه غریبه بدونه که به فرد جدید کنارش آسیب نرسه
اون وو: کوکیاااا بیا بغلم پسررر تو خیلی احساساتی ای
کوک: اه اه برو عقبببببب من احساساتیم یا تووو که دم به دقیقه بغل میخوای دیوثثث
چشمامو ریز کردم و با شیطنت گفتم: نکنه روم نظر داری؟
اون وو: عوق رو تو؟ رو دوستم؟ آهه بیخیالللل
Flash forward
Eun_woo
باورم نمیشه همون ماشینی که اونشب به کوک زد! ولی اونی که توش نشسته و داره بهمون نگاه میکنه..نه باورم نمیشه اون...اون عوضی اینجا چیکار میکنه؟ آشغال چرا باید به کوک صدمه بزنه؟ ...اونو چند باری دم خونه دیدم اما بهش زیاد دقت نکردم و چند باری کوک رو تعقیب میکرد خود کوک گفت که چند باری یه پسر با یه ماشین مزدا تعقیبش میکنه
اما من و مین سو و جیسو و رزی گفتیم اشتباه میکنه و خیالاتی شده با اینکه جنی و لیسا داشتن با دقت به حرفاش گوش میدادن و راجبش بحث میکردن و میخواستن بدونن طرف کیه
اون زوج کلا کاراگاه بدنیا اومدن و نترسن حتی یه شب گفتن بیاید احضار روح ولی حقیقتش ما خایه کردیم بریم باهاشون آخه لنتی کی تو زیرزمین خونش احضار روح میکنه؟
حالا بگذریم از اینا ولی این پدرسگ چرا یجوری نگامون میکنه انگار میخواد اینبار یجوری به کوک بزنه که مطمئن بشه که میمیره (زبونتو گاز بگیر پدصگ)
YOU ARE READING
Love or Betrayal?
Fanfictionبی تی اس گروهی دارای 7 عضو پسر بدون هیچ قانونی درون یک خوابگاه زندگی میکنن اونا زیر نظر کمپانی هایب هستن ولی کمپانی قانونی داره که ازشون حمایت میکنه اونا میتونن به عنوان هر چیزی کام اوت کنن و طرفدارهاشون ارمی ازشون حمایت کنه اونا همه به عنوان 7 پسر...
