بعد از اینکه گوان شانجین آن کلمات محبت آمیز را گفت، وو شینگزی هنوز زمان زیادی برای تازه کردن نفس نیاز داشت. مرد کمرش را محکم گرفت و با یک فشار، خودش را داخل عمیقترین قسمت بدن وو شینگزی وارد کرد و به نقطه حساسش برخورد کرد. تحت حمله او، وو شینگزی فقط می توانست گریه کند و نفس نفس بزند، و حتی قدرت مبارزه را نداشت.
گوان شانجین سعی کرد آرامش کند و دست از فشار آوردن به بدنش بردارد:«گریه نکن، یکم دیگه بگذره دیگه درد نمیکنه.» سوراخ وو شینگزی به طرز دردناکی مانع حرکتش شده بود و میدانست که اگر به زور خود را جلوتر بکشد، باعث خونریزی سوراخش میشود. بنابراین چارهای جز عقبنشینی نداشت.
با بالا رفتن شدت نفس کشیدنش، نفسهای داغش به سینه وو شینگزی برخورد میکرد. درد داشت و لرز از تمام بدنش میگذشت. از شدت درد حس میکرد استخوان لگنش در رفته، و حتی توانی برای تکیه کردن به گوان شانجین نداشت.
با اینحال، وو شینگزی حتی برای یک لحظه هم از کارش پشیمان نبود. در حالی که گریه میکرد و نفسنفس میزد، سعی داشت بدن پرتنشش را آرام کند و در همان حال نقاشیهای شهوانی را که قبلا دیده بود، در سرش مرور میکرد.
شاید محتوای نامههایش قبلا چیزهایی از علایقش را نشان داده بود چرا که رانکویی مدتی پیش دو کتاب پر از نقاشیهای شهوانی به او داده بود که در هردوی کتابها، کیرها بزرگ و سنگین به نظر میرسیدند. وو شینگزی با دیدن افرادی که زیر آن کیرهای بزرگ چطور از سر لذت و شهوت عقلشان را از دست میدادند، عمیقا آرزو کرد جای آنها باشد.
درد اجتناب ناپذیر بود. با این حال، زمانی که حاضر شد آن را تحمل کند، لذتی بینظیر در ورای درد نمایان شد. وو شینگزی پیش خودش اعتراف کرده بود که هیچ شایستگی و چیز خاصی برای ارائه ندارد، تنها در مقابل تحمل مسائل و مشکلات و کنار آمدن با مردم خوب بود. کمی بعد، درد تا حد زیادی فروکش کرد. نفسهای گوان شانجین روی سینهاش دوباره او را هیجانزده کرد و وو شینگزی نتوانست جلوی ناله خشنی که از گلویش برمیخواست را بگیرد.
گوان شانجین ابروهایش را بالا برد. طبیعتا او نیز شل شدن وو شینگزی را حس میکرد. اما اصلا انتظار نداشت که این مرد لاغر، معمولی، خجالتی و ترسو و مشاور میانسال، بدنی داشته باشد که برای رابطه ساخته شده باشد. از این گذشته، ضخامت و طول کیر او نیز حیرتانگیز بود. وو شینگزی اولین کسی بود که پس از گرفته شدن بکارتش خونریزی نکرد و حتی... میتوانست به راحتی داخلش حرکت کند.
خنده گوان شانجین که به آرامی ضربهای به باسن وو شینگزی میزد، دیگر مثل قبل بیدردسر و راحت نبود:«دیگه درد نداره؟»
در اثر ضربههای آرامی که به باسن وو شینگزی میخورد، بدنش میلرزید و سوراخش تنگتر شد. بدون اطلاع قبلی، سوراخ وو شینگزی شروع به تنگ شدن دور کیر گوان شانجین کرد و نفسهای هردو مرد از این اتفاق تندتر شد.
YOU ARE READING
you've got a mail: a cautionary tale (persian translate)
Non-Fictionنویسنده: Hei Dan Bai مترجم: zhin ژانرها: adult, comedy, historical, mystery, mature, slice of life, romance, drama, smut, yaoi سال: 2018 زبان اصلی: چینی فصلها: 106 چپتر خلاصه: انجمن نجیب زادگان (مرد) پِنگ_محفلی برای دوستیابی مردان همجنسگرای سلسل...