(هشدار: NSFW: handjob, Dirty Talk, Ejaculation)
وو شینگزی صد در صد باکره بود. او حتی دست خودش را هم نبوسیده بود چه برسد به به بوسیدن دیگران. این وضعیت فقط باعث ضعف و سرگیجه وی شده و در عرض چند ثانیه در آن حال و هوا غرق شد.
بوسههای گوان شانجین بسیار قوی بود و محکم روی لبهای وو شینگزی فشار میآورد. نفس هایش آنقدر داغ بودند که وو شینگزی زیر او میلرزید، اما آن لبها بسیار نرم بودند و حتی طعمی کمی شیرین و میوهای داشتند.
حتما اینجا بهشته... وو شینگزی نفس نفس میزد، نفسهایش پر از عطر مست کننده گوان شانجین بود. انگار در وسط باغی پر از یاسمن، شکوفههای پرتقال و چوب صندل سفید قرار گرفته بود.
وو شینگزی آب دهانش را قورت داد، دهانش خشک شده بود، اما آن لبهای نرم روی لبانش کمی تَر بودند و به طور مبهمی ثابت میکردند چیزی با چابکی روی لبهایش میلغزد.
ناغافل، دهانش را باز کرد و آن چیز کوچک فوراً وارد دهانش شد. از کنار دندانهایش حرکت کرد، لثههایش را نوازش کرد و سپس با زبان لرزانش در هم پیچیده شد. همانطور که آن چیز نقاط حساس داخل دهانش را لمس میکرد، نمیتوانست جلوی نالهاش را بگیرد.و گوان شانجین با خندهای آرام و پر از شهوت به نالهاش پاسخ داد.
اگرچه که سعی میکرد هوشیار بماند، اما وو شینگزی بیش از حد بیتجربه بود، یا شاید هم این زیبایی گوان شانجین بود که خیلی اغوا کننده بنظر میرسید. بوسه هم عمیق و هم طولانی بود، آن زبان چابک سقف دهانش را میلیسید. تقریباً انگار میتوانست به پشت گلویش برسد. وو شینگزی در آن احساسات غرق شده بود و در عین حال کمی میترسید. بدنش بیوقفه میلرزید و وقتی تمام قدرتش از بدنش خارج شد، همه چیز تحت کنترل گوان شانجین قرار گرفت.
درست زمانی که وو شینگزی داشت از بوسیده شدن خفه میشد، سرانجام گوان شانجین کمی عقب نشینی کرد. لبهای خیس و نرمش را به دهان وو شینگزی مالید و اجازه داد نفسی بگیرد. با دیدن اینکه چگونه چشمان وو شینگزی قرمز شده بود، طوری که انگار میخواست گریه کند، رضایتمندانه دوباره به آرامی لبهای متورم وو شینگزی را فشار داد.
«زبونت رو بده به من.» آن فرمان کوچک و شیرین هم جذاب بود هم و پر از شور. بدن لاغر وو شینگزی میلرزید و آتشی در شکمش به پا شد.
«نکن...» درحالی که بخاطر آن بوسهها سرگیجه گرفته بود و نفسی تازه میکرد، به یاد آورد هنوز در سالن انجمن پنگ است. علیرغم اینکه نزدیک چهل سالگی بود و فرد خیلی خاصی نبود، این اولین باری بود که شخص دیگری را به این صورت صمیمی لمس کرده بود. مگر نه اینکه حداقل باید... تختی وجود داشته باشد؟
«به اندازه کافی برات خوب نیستم؟» گوان شانجین به آرامی خندید، سپس لاله گوشش را در دهانش گرفت و آن را مکید.
VOCÊ ESTÁ LENDO
you've got a mail: a cautionary tale (persian translate)
Não Ficçãoنویسنده: Hei Dan Bai مترجم: zhin ژانرها: adult, comedy, historical, mystery, mature, slice of life, romance, drama, smut, yaoi سال: 2018 زبان اصلی: چینی فصلها: 106 چپتر خلاصه: انجمن نجیب زادگان (مرد) پِنگ_محفلی برای دوستیابی مردان همجنسگرای سلسل...