توی زندگی زمانهایی وجود داره که ما ادمارو به شک میندازه که شاید چیزایی که به نظرمون درست هستن درواقع زاده ی فکر خودمونن
جونگین تا الان باور داشت که گرایش جنسیش مثل هر پسر و مرد دیگه ایی به جز فلیکس و جیسونگ هیونگش رو به دختراس
اما الان ، با وجود فاصله ی یک این چیه صورت اون پسر تا صورتش ، تمام محاسباتش دچار اشکال شده بودن
صورت و گوشاش رو به سرخ شدن رفته بودن و با برخورد نفسای گرم هیونجین به صورتش ، نفسشو حبس کرد
هیونجین با دیدن عکس العل جونگین پوزخندی میزنه و صورتشو نزدیک تر میکنه
به لبای سرخ پسرک زیر دستش خیره میشه ، اما قبل از اینکه طعمشونو بچشه دستی جلوی دهنش و میگیره و به ارومی اما با حرص به عقب هلش میده
- میفهمی چه غلطی داری میکنی؟
جونگین با نفسای تیکه تیکه شده و صورتی قرمز دستشو به درخت میگیره و با چشمای درشت و معصومش به هیونجین خیره میشه
هیونجین گیج میشه اما سعی میکنه توی صورتش اثری ازش نشون نده پس بی اعتنا نسبت به حال پسر شونشو بالا میندازه
- میخواستم ببوسمت ؟
جونگین که بیشتر از این نمیتونست اون فضا رو تحمل کنه ، اخم وحشتناکی که از نظر هیونجین حتی کیوت ترش میکرد ، روی صورتش نشوند و با سرعتی که هیچوقت نمیدونست داره از هیونجین و اون بیمارستان کذایی دور شد
هیونجین دنبالش به راه افتاد
- میخوای بگی انقد بدت اومد؟ اما بدنت ی چیز دیگه ایی میگفت
جونگین بی اهمیت نسبت به هیونجین سرعتشو بیشتر کرد و پاهاشو روی زمین کوبید
- من ی منحرف گی نیستم آقای دکتر
هیونجین تکخندی میزنه و دستشو تو جیبش میبره
- بچه نون تخس
جونگین چشم غره ایی به پسر میره و راهشو ادامه میده و توی ذهنش دعا میکنه که دیگه اون آدم رو مخ و نبینه اما کاینات برنامه ی دیگه ایی برای پسر داشتنفلیکس هر دقیقه به جیسونگ التماس میکرد که به اون مغازه برگردن و اما جیسونگ چیکار میکرد؟
روی شیطانیشو به فلیکس مظلوم نشون میداد
- هان جیسونگ شی علاقه داری به هان جیسونگ نونا تبدیل بشی؟
جیسونگ با شنیدن حرف فلیکس با صدای بلند میزنه زیر خنده
- اوه حتما اون وقت تو هم دیگه کراشتو هیچوقت نمیبینی
جیسونگ فقط یک ثانیه با عقیم شدن فاصله داشت که با باز شدن در حواس فلیکس پرت شد و همین باعث شد جیسونگ فلنگ و ببنده
- یااا هان جیسونگگگ
- باز اینجا چخبره
فلیکس که به توپ آتشین قرمز تبدیل شده بود با صدای از همیشه کلفت ترش انگشتشو رو به جیسونگ گرفت
- این انسان بی محتوا منو به کراشم نمیرسونه
جونگین متعجب چند بار پلک میزنه اما چیزی از حرفای فلیکس سر درنمیاره پس به طرف جیسونگ برمیگرده و لبخند حیله گر همیشگیشو میبینه
- آه جدی هیونگ؟ بزار فلیکسم به عشقش برسه دیگه این بدبخت مرد از بس سینگل موند
فلیکس با شنیدن حرفای جونگین، اولش خوشحال سرشو تکون داد اما با ادامه ی حرفش چشماش مدام بزرگتر از حالت عادی میشدن
- جونگینی میبینم که تمرینات جواب داده من بهت افتخار میکنم
- منم هیونگ حالا پاشو بریم هتل
جیسونگ دستاشو رو شونه ی جونگین میزاره و سرشو به طرفین تکون میده
- نه دنسنگ قراره که با فلیکس عزیزمون بمونیم، مگه نه آقای لی؟
YOU ARE READING
I'm not g!y
Randomخب اگه میخواید به زندگی این سه نفر سفر کنید و نگاهی بکنید ، به قطع یقین باید بگم که به سیرک خوش اومدید روز آپ: هر موقع خدا خواست Main Couple: hyunin Other couples: minsung,chanlix &..? Genre: slice of life/ romance / fun / smut