جیسونگ چپ چپ به هیونجین نگاه میکنه و چشم غره ی بلند بالایی به پسر بلند تر میره
- خب حالا پس من میرم بالا تا بقیشونم بیان
بعد از رسیدنشون با ی خداحافظی از هیونجین جدا میشه و به سمت استودیو میره و تو ذهنش همه ی اتفاقات این چند وقته رو دوره میکنه
- اسم این سرنوشته یا اعمال شدن عذاب الهی؟
سرشو به طرفین تکون میده و هوفی میکشه
- هر چیزی هست به جز سرنوشت ، مینهو و سرنوشت؟ هه دو بار
چشم غره ایی به مینهوی خیالیش میکنه و در استودیو رو باز میکنهجونگین همونطور که به ور رفتن فلیکس با خودشو نگاه میکرد ، براش دعا میکرد تا شاید کائنات ی فکری به حالش بکنن چون فلیکس واقعا داشت شبیه بی مغرای فضایی رفتار میکرد
توپ تنیسی که جیسونگ باهاش مورد عنایت قرارشون داده بود رو برداشت و به طرف سر فلیکس پرتاب کرد
با صدای فریاد پسر لبخند رضایتی روی لبای جونگین میشینه و حق به جانب سرشو تکون میده
فلیکس به طرف جونگین برمیگرده و نفسشو محکم از دماغش بیرون میده
- فکر کنم وقتش شده زنگ بزنم تیمارستان چون داری دیگه زیادی مردم ازار میشی جونگین گلم
جونگین برای بیشتر حرص خوردن فلیکس ، لبخند عریضی میزنه و با چشماش به تخم چشم پسر نگاه میکنه
- آیگو هیونگ دلت میاد؟ دنسنگ عزیزت ، دلبند و زیبات! من میدونم که بدون من میمیری
فلیکس برای دقیقه ایی ساکت میشه ، اما بعد برمیگرده و به جونگین نگاه میکنه و لبخندی میزنه
- درسته دنسنگ عزیزم
و بدون نگاه کردن به صورت متعجب و شوکه شده ی جونگین از اتاق بیرون میره
- فک من رو یکی جمع کنه ..
از جاش بلند میشه تا دنبال فلیکس بره اما قبلش در کمد و باز میکنه و نگاهی به لباسای داخلش میندازه
- خب اگه مینهو اونجا باشه .. یعنی ..؟
سرشو تکون میده تا افکارشو به هم بزنه
- مهم نیست
خواست بره اما دوباره نگاهی به کمد میکنه
- اه خدا لعنتت کنه هوانگ
در و محکم میبنده و لباساشو از تنش درمیاره
- همش بخاطر اون آدم رو مخ که معلوم نیست پلی بویه یا نه .. چرا اصلا اهمیت بدم؟
تیشرت سفید رنگشو میپوشه و روی اون پیرهن طوسی رنگش و میپوشه
- خب فکر کنم همین کافی باشه
خواست دیگه از اتاق بیرون بره اما با دیدن جعبه ی سیاه رنگی ته کمد ، برش میداره و از اتاق خارج میشه
- چه غلطی میکردی سه ساعت؟
جونگین اشاره ایی به لباسا میکنه و از کنار فلیکس رد میشه
- بیا بریم تا جیسونگ جنازشو برامون نفرستاده
- صبر کن جیسونگ ماشین رو برده؟
جونگین جلوی در خشک میشه
- بزار ببینم
به سمت جا کفشی کنار در حمله ور میشن و کشو رو بیرون میکشن
با دیدن سوییچ ماشینشون نفس راحتی میکشن
- وای خداوندا مرسی مرسی عسلم زندسس
- عسلم چیه این زنه منه بکش کنار
- حرف نزننن
با زنگ خوردن گوشیه فلیکس و دیدن اسم جیسونگ ، نگاهی به هم میکنن و به سمت در روونه میشن
- خب الان این مهم نیست جونمون مهم تره مگه نه هیونگ گلم؟
فلیکس سرشو تند تند تکون میده
- درست دنسنگ گلم
YOU ARE READING
I'm not g!y
Randomخب اگه میخواید به زندگی این سه نفر سفر کنید و نگاهی بکنید ، به قطع یقین باید بگم که به سیرک خوش اومدید روز آپ: هر موقع خدا خواست Main Couple: hyunin Other couples: minsung,chanlix &..? Genre: slice of life/ romance / fun / smut