Part 1: Weird (1)

1.1K 105 0
                                    

این فیکشن ترجمه شده‌ست؛ لینک زبان اصلی ©
https://archiveofourown.org/works/7737463

***

توضیحات:❗️
این فیکشن، برگرفته از سینمایی A Walk to Remember هست و بعضی دیالوگ‌ها مستقیماً از فیلم گرفته شده؛ اما قسمت‌های انتهایی شبیه فیلم‌نامه نیستن و داستان طور دیگه‌ای به پایان‌ می‌رسه.

اگه تا الان این فیلم رو ندیدین، سراغش نرین تا داستان فیک براتون اسپویل نشه. اگه دیدین هم اشکالی نداره، از یک‌جایی به بعد شاهد روند متفاوتی خواهید بود.

***

"باشگاه دبیرستان بیوفورت، شنبه ساعت ۱۰ شب"
اکتبر ۱۹۸۵

صدای موسیقی راک تو شب تاریک از لای درهای باز به گوش میرسید. توی اون سر و صدا، آهنگ Livin on a prayer به سختی قابل تشخیص بود. همه اونجا بودن. باهوش‌ها، دبستانی‌ها، بچه پولدارها، علاقه‌مندان سبک هوی‌متال، چیرلیدرها، پانک‌راکِرها، گات‌ها و یونانی‌ها. اکثر نوجوون‌ها چشم‌هاشون قرمز و لبخند‌های مست، جایگزین اخم همیشگی روی صورت‌هاشون شده بود. گروهی از پسرها یه گوشه با بیت‌باکس، برک‌دنس میرفتن.

صدای غرش یک کاماروی تی‌تاپِ یک‌دست باعث ساکت شدن اون هیاهو شد. لاستیک‌هاش روی زمین کشیده شدن و موزیک با صدای کرکننده ازش پخش میشد. جئون جونگکوک، کلیشه‌ی داستان‌ها، سردسته بچه‌های سرکش، پشت فرمون نشسته بود. دمدمی و دردسرساز؛ هیچ چیز برای از دست دادن نداشت و به راحتی هوس‌هاش رو دنبال میکرد. همه بهش غبطه میخوردن، اون رو میخواستن، ازش تقلید میکردن و میترسیدن، چه معلم‌ها و چه دانش‌آموزها.

بطری‌های خالی کف ماشین جونگکوک قِل خوردن و جیلینگ صدا دادن. اسکلت پلاستیکی کوچیکی که از آینه‌ی جلو آویزون بود، به شکل ترسناکی توی هوا تاب میخورد.

«اون کجاست؟ باید اینجا میبود.» جونگکوک با بی‌صبری بازدمش رو بیرون فرستاد و با بی‌خیالی ته‌مونده‌ی رولش رو زیر چرخ ماشینش انداخت.

رفیقش، مین‌جون از روی صندلی عقب آهی کشید: «باید برم بشاشم.»
لاغر، قد بلند و پرانرژی بود و همیشه پاش رو با بی‌حوصلگی تکون میداد.

«من میخوام برقصم.» سانا از روی صندلی شاگرد، با مژه‌های پنبه‌ایش رو به جونگکوک خواهش کرد.

سانا دوست‌دختر جونگکوک بود، پرنسسی با لب‌های بزرگ و موهای بلند که تمام توجه‌ها رو به خودش جلب میکرد. چیرلیدر بود اما جونگکوک هیچ علاقه و همینطور صلاحیتی برای شرکت توی رویدادهای ورزشی مدرسه نداشت. هر چند اگه لب تر میکرد، اکثر تیم‌ها میپذیرفتنش. ذاتاً و بدون هیچ تلاشی، بدن عضله‌ای و ورزشکاری داشت.

I Wont Fall [Kookv]-Hold!Where stories live. Discover now