رفتار های جانگکوک خدمتکار ها رو نگران می کرد. نه بخاطر اینکه اون ممکنه توسط ارباب خونه تنبیه بشه بلکه بیشتر نگران خودشون بودن. اگر ارباب خونه عصبانی میشد عصبانیتش رو سر خدمتکار ها خالی میکرد حتی اگر باعث و بانی خشم ارباب جانگکوک بود.
جانگکوک بلد بود چطور تهیونگ رو اروم کنه بنابراین در اخر در امان می موند.
وقتی دید ددیش صداش می زنه در حالی که از شدت ترس مثل سیخ ایستاده بود کمی بدنش رو تکون داد و لبخند زد. قرار بود اعتراض کنه و اگر همین اول کار وا می رفت تمام رشته هاش پنبه می شد.
با لوندی از پله ها پایین اورد و بی توجه به کف دست عرق کردش لبخند زد.
تهیونگ منتظرش بود. با دست هایی که توی جیبش فرو برده بود و طلبکار به جانگکوک نگاه میکرد.
-اتفاقی افتاده دد...
سیلی که به صورتش خورد باعث شد جانگکوک جا بخوره و قدرت تکلمش رو از دست بده. نه تنها جانگکوک بلکه گوم که از پشت داشت دید می زد به یکباره بیهوش شد.
کسایی که تهیونگ رو می شناختن می دونستن تنها راه جلب رضایتش راضی کردن همون پسر خونه نشینه.
اگر پروژه ای نیاز به تایید داشت تا شرکتی دنبال سرمایه کلان میگشت کافی بود یه رنگ قشنگ برای پوشه ارائه اش پیدا کنه و یه هدیه فوق لاکچری بخره تا جانگکوک خوشحال بشه و اگر اون خوشحال میشد موفقیت پروژه تایید شده بود.
اما دسترسی به گنج تهیونگ خیلی سخت بود. جانگکوک توی عمارت ریاست جمهوری قایم شده بود و تحت حفاظت شدید بود.
برای رسیدن به جانگکوک باید پول زیادی خرج میکردی... نه تنها برای دیدنش بلکه برای پیدا کردن هدیه مناسب چون اون پسر تقریبا همه چیز داشت.
وقتی تهیونگ چهره درهم جانگکوک رو دید حس کرد روح از بدنش جدا شده... نمی بایست بهش سیلی می زد. اون صورت، اون چشم ها همه جادویی بودن.
-کوک
چشم های جانگکوک خیس بودن ولی باز صورتش رو بر نمی گردوند تا تهیونگ رو ببینه. باورش نمی شد که دوست پسرش بخاطر یه مشت مسخره بازی اینطور باهاش رفتار کنه.
شاید کافی به جانگکوک سر برگدونه و با چشم های اشکی به تهیونگ زل بزنه و خودش توی بغلش جا بده. اینطور شاید عصبانیت ددیش اروم میگرفت.
تهیونگ فکر میکرد جانگکوک قصد داره لجبازی کنه پس جونش رو گرفت و مجبورش کرد به چشم هاش زل بزنه.
-با سه شماره توی اتاق منتظرمی!
***
دیک تهیونگ توی باسنش عقب و جلو می شد و اون تمام سعیش رو میکرد تا با تکون دادن لگن به مرد پشت سرش حال بده هرچند خودش هیچ احساس خاصی نداشت.
YOU ARE READING
GRAY VKOOK
Teen Fictionژانر: ددی کینک، رومنس، فلاف کاپل: تکوک، یونمین جیمین از ددی ارومش خسته شده بود و ددی خشنی مثل مال جانگکوک می خواست. از طرفی جانگکوک از اینکه بیست و چهاری سکس داشته باشه خسته شده بود. اون دو نفر هیچ کاری نمی تونستن انجام بدن چون ددی هاشون از ادمای کل...