یک روز با جانگکوک

1.3K 143 6
                                    

زندگی جانگکوک در روز هایی که با ددیش میگذروند بهترین بود. مستر تهیونگ بخاطر کار های سنگین اغلب خونه نبود و همین دوری ها، جانگکوک رو برای خواستنش مشتاق تر می کرد.

تهیونگ گاها مسافرت بود یا ساعت ها به خونه بر نمی گشت و اگر از جانگکوک می پرسیدی بهترین روز های عمرت کدوم هاست قطعا جواب می داد روز هایی که ددیم بیکاره.

صبح ها جانگکوک نیاز نداشت تا از تخت بلند بشه تا صورتش بشوره یا سر میز بره و صبحونه صرف کنه.

شب قبل ددیش اون به شدت بفاک داده بود و حالا وظیفه داشت تا خودش صورت بیبیش رو با حوله نم دار تمیز کنه و روی تخت بهش غذا بده. جانگکوک به شدت این لحظات دوست داشت.

زمان هایی که ددیش اون حمام می برد و بدون اینکه لباس هاش در بیاره تمیزش می کرد و با لطافت تنش لیف می کشید و دوباره اون بغل می کرد و روی تخت می ذاشت تا خودش لباس های خیسش تعویض کنه.

لباس هایی که با یه دست کت و شلوار رسمی و شیک عوض می شدن. البته که رئیس جمهور ارایشگر شخصی داشت تا به موهاش حالت بده و بهترین استایل براش بسازه و جانگکوک از زیر نظر گرفتن اون بت پرستیدنی خوشحال بود.

اما دقیقا بعد از رفتن ددیش عمارت رنگ خاکستری می گرفت. انگار که همه چیز بی روح شده، پروانه ها خشک شدن، افتاب نمی تابه و دنیا توی هاله سیاهی فرو رفته.

موقعی که ددی خونه نبود جانگکوک تبدیل به یه موجود نغ نغو و لوس میشد و خدمتکار هاش اذیت می کرد. بهونه های الکی می گرفت و در خواست های غیر ممکن می کرد و اگر خواسته هاش براورده نمی شدن خدمتکار ها رو تهدید می کرد که گزارششون به ددیش میده.

توی تیم، انلاین با جیمین بازی می کرد. به جیمین زنگ می زد و بقیه وقتش صرف یادگیری زبون جدید می کرد. چینی!

ددی جانگکوک رئیس جمهور بود و جانگکوک هم باید یه چیزی برای نشون دادن پیدا می کرد اینکه لیاقت داشتن چنین شخصی رو داره...

اما می دونی جالب کجا بود... جالب اینجا بود که دقیقا بخاطر همین مسئله کوچیک با ددیش دعوای بدی کرد.

جانگکوک اصرار داشت تا تهیونگ براش معلم زبان چینی بگیره اما این دقیقا بعد از زمانی بود که ادمای بیرون تا ضربه زدن به تهیونگ فاصله ای نداشتن.

اون اوایل وقتی جانگکوک 18 ساله بود و قبول کرد تا با تهیونگ باشه. مستر ته براش معلم خصوصی گرفت تا جانگکوک بتونه در حدی تحصیلات دانشگاهی داشته باشه. به صورت انلاین توی یکی از برترین دانشگاه های ایتالیا ثبت نام کرد و به تحصیل مشغول شد.

دقیقا بعد از تهدید و اتفاق های وحشتناکی که افتاد ددی ته دیگه بهش اجازه نداد معلمی داشته باشه و جانگکوک مجبور شد تنهایی درس بخونه. مسئله معلم چینی واقعا توی عمارت سر و صدا کرد چون بین اون بیبی و ددی دعوای بدی شکل گرفت.

GRAY VKOOKHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin