مسئول پرونده تنها کسی بود که از اتفاقات فجیع و ترسناک اون قتلها خبر داشت
وویونگ از جاش بلند شد و به سمت صفحه مانیتور که تمامی مدارک روش در حال پخش بود رفت و با تسلط کامل شروع به حرف زدن کرد:
÷خیلی خب! پروندهایی که ما قرار امروز بررسی کنیم یک پرونده قتل سریالی هستش و ما با یک قاتل سریالی سر و کار داریم
با پخش شدن عکسهای اجساد به سمت صفحه برگشت تا جزئیات رو به همه نشون بده
÷مقتول اول کیم هیوک ۵۸ ساله، توی تاریخ ۱۰ می جسدش رو که کاملا تکه تکه شده بود توی تختخوابش پیدا کردیم
مقتول دوم پارک جونگهیون ۶۴ ساله، تاریخ ۲۰ می جسد نیمه سوختهاش رو توی محل کارش پیدا کردیم
و مقتول آخر مین چانگمین ۷۰ ساله، تاریخ ۳۰ می جسدش رو روی صندلی تراس اتاقش پیدا کردیم در حالی که بعد از کالبدشکافی متوجه شدیم استخوانهای بدنش خورد شده!
بخاطر روشهای وحشیانه قتلها، تمامی سالن در شوک فرو رفته بود تا اینکه سان سکوت رو شکست
×مستر جونگ شما گفتید قتل سریالی ولی اینا هیچ شباهتی به همدیگه ندارند؟!؛ نه سن افراد و نه حتی شیوه قتل هاشونم یکی نیست!
وویونگ سعی کرد به اعصاب خودش مسلط باشه چون هیج وقت خوشش نمیومد کسی وسط توضیحاتش فاصله بندازه و ازش سوال بپرسه برای همین سعی کرد با لحن ملایمی جواب سان رو بده
÷مستر چوی لطفا صبور باشید! توضیحات من هنوز تموم نشده و بله تمام حرفهایی که شما زدید درسته ولی چیزی که.......
ولی جمله وویونگ دوباره نتونست کامل بشه چون یکدفعه سونگهوا چیزی که به ذهنش رسیده بود رو گفت:
*همشون تو فاصله ۱۰ روز از هم کشته شدن!
حواس وویونگ به حرف سونگهوا پرت شد
÷چیزی گفتید مستر پارک ؟
*بله! فاصله بین قتلها همشون ۱۰ روزه
=و همشون توی یک ساعت مشخص پیدا شدند
*دقیقا مستر چوی!
وویونگ نفس عمیقی کشید و سعی کرد کنترل خودش رو از دست نده هیچ جوره نمیتونست با کسایی که تو کارش بی نظمی ایجاد میکردند رفتار خوبی داشته باشه حتی اگه اون آدم دوست صمیمی خودش بود
÷ بله همین طور که مستر چوی اشاره کردند این قتل های در ظاهر هیچ ربطی به همدیگه ندارند ولی علاوه بر فاصله روزی و زمان پیدا شدنشون که مستر چوی و پارک گفتند؛ یک سری شواهد و مدارک قوی تری هم وجود داره
وقتی دید کسی صحبتی نداره و همه منتظر ادامه صحبتش هستند با پوزخندی که روی لبهاش اومده بود شروع به ادامه دادن کرد:
÷تمام مقتولین از سهامداران شرکت Red Diamond هستند و کنار همه اجساد یک گل رز سفید وجود داشت که با خون مقتولین قرمز شده بود و با توجه به هر قتل میزان قرمز بودن گلها با هم متفاوت بودند
با تموم شدن صحبتهای وویونگ همه سکوت کردند و به همدیگه نگاه کردند
یونجون وقتی حالهایی از ابهام رو تو صورتشون دید سعی کرد آخر حرف وویونگ رو مقداری توضیح بده تا همه متوجه بشوند:
=یعنی هر چقدر قتل ها جلوتر برن مقدار قرمز شدن گلها بیشتر میشه و این یعنی با کامل قرمز شدن این گل قاتل به هدف اصلی خودش رسیده
بعد از توضیح یونجون همه حواسشون به مکالمه رئیس سونگ و رئیس جونگ جمع شد
_امروز چندمه؟
همه از سوال کمی بی ربط رئیس سونگ شوکه شدند
+اول ژوئن چطور؟
حتی خود افسر و عضو های ارشد هم منتظر جواب بودند
_اگه این قتل ها به تازگی انجام شده باشه و با توجه به فاصله زمانی هر کدوم یعنی امروز هم......
با به صدا در اومدن در سالن تمامی نگاهها به سمت در کشیده شد تا ببینند چی باعث شده در جلسشون تداخل ایجاد بشه
€قربان ببخشید؟!
+چی شده چان؟
€یک قتل دیگه! با همون مشخصات گل رز سفید فقط این یکی قضیش از بقیه بدتره!
بعد شنیدن این خبر مینگی عصبی از جاش بلند شد و باعث شد صندلی با صدای بدی روی زمین بیوفته
یونهو سعی کرد به مینگی توجه نشون نده برا همین سوال خودش رو از چان پرسید:
+برای چی میگی بدتره؟
نگاه چان که تا اون لحظه به چشمهای یونهو بود به بیرون از سالن تغییر مسیر داد
€بهتره خودتون بیاید ببینید!
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
اگه دوستش داشتین میتونید برام کامنت بزارید و بهش vote بدین:)🐳💙
YOU ARE READING
𝑊𝐻𝐼𝑇𝐸 𝑅𝑂𝑆𝐸
Mystery / Thrillerیک قاتل سریالی چهار مقتول که بیشتر میشن رز سفیدی که بعد از هر قتل بیشتر قرمز میشه حقایقی دروغ احساساتی نمادین رازهایی نگفته آخر این داستان کجاست؟ به هیچ کس توی این داستان اعتماد نکنید!