𝑅𝐽?

47 12 1
                                    


توی اون جمعیت پیدا کردن کسی که دنبالش بود کار راحتی نبود

از وقتی سان و سوبین با وویونگ و یونجون رفته بودن و میا و سونگهوا به بهانه رقصیدن توی اون جمعیت ولش کرده بودن تنها شده بود

تنها امیدش پیدا کردن کسی بود که می‌دونست وضعیتش مثل خودشِ!
اما کم‌کم داشت بیخیال گشتن می‌شد تا اینکه بالاخره تونست پیداش کنه؛روی صندلی روبه‌روی بارمن نشسته بود و داشت باهاش حرف می‌زد

دست خودش نبود که با دیدن اون صحنه حس خوبی بهش دست نده
به سرعت به سمتش رفت تا شاید دست از حرف زدن با بارمن برمی‌داشت

یونهو با دیدن کسی که نمی‌خواست ببینتش شوکه شد

+افسر سونگ شما اینجا چیکار می‌کنید؟

با انگشتش به یونهو و بارمن اشاره کرد

-مزاحمتون شدم؟

با سوال مینگی جا خورد از وقتی توی بار دیده بودتش حسی توی وجودش داشت اذیتش می‌کرد و کم‌کم داشت ازش کلافه می‌شد

+نه اصلا بفرمایید

نگاهش رو به دور و اطراف مینگی داد

+بقیه تیمتون کجان؟

-مگه مهمه برات بیب؟

با خطاب شدنش به اون شکل با چشم‌های تعجب کرده نگاهش رو به مینگی داد

+مستی؟

-نه!

با جواب محکمی که گرفت شرمنده سرش پایین انداخت و تمام تلاشش کرد تا از اون موقعیت مزخرف فرار کنه

اما با گرفته شدن مچ دستش توسط مینگی نقشه‌اش ناکام موند

-بشین!نوشیدنی مهمون من

دیگه هیچ‌کسی پیشش نمونده بود برای همین مجبور بود که درخواستش رو قبول کنه
با دیدن شات‌هایی که ردیف جلوش گذاشته شد تعجب زده نگاهش رو به مینگی داد

مینگی یکی از شات‌ها رو برداشت و به طرفش گرفت

-بگیرش! یک ضرب برو بالا

نمیخواست نه بیاره و بگه که یک بی‌جنبه ضایع توی الکلِ، برای همین با گرفتن شات‌ از مینگی قبول کرد

فقط یک ساعت گذاشته بود ولی یونهو کاملا مست شده بود حتی نمی‌دونست چندمین شاتش بود و دیگه نمیتونست خودش رو کنترل کنه
مست بودنش باعث شده بود هیچی از دور و اطرافش متوجه نشه

تنها چیزی که متوجهش بود، مردِ جلوی روش بود که مستقیم به چشم‌هاش خیره شده بود

بدون اینکه کنترلی روی حرکاتش داشته باشه لب‌هاش رو دم گوش مینگی برد و زمزمه‌وار چیزای نامفهومی زمزمه کرد

حتی خودش هم شک داشت حرف‌هاش واضح باشن
به خاطر الکلی که درون رگ‌هاش جریان پیدا کرده بود ‌کم‌کم احساس گرما کرد

𝑊𝐻𝐼𝑇𝐸 𝑅𝑂𝑆𝐸Where stories live. Discover now