آقا من مادر واتپدو خوردم پدرکاپوچینو نصفه آپ کرد پارتو 🤡این پارت جدیده عزیزان بیزحمت دوباره کامینت بذارین
___________________
جیهون: اینطوری کار نمیکنه احمق باید اول به برق بزنیش...
مینگیو: برو گمشو بابا ... این کیکه خودش یه معضله مشکل گشاییش چه کسشریه؟
جیهون: وا خب پس میخوای چیکار کنی؟
همونطور که از وجناتش پیداست مینگیو و جیهون توی آشپزخونه درگیر بودن ، درگیر چی؟ کیک مشکل گشا!
پسر بزرگتر همزن برقی رو روی کانتر انداخت و هونطور که سر و صورت خودش رو تمیز میکرد زیر چشمی جیهون رو پایید که داره با لب ورچیده و آویزون مخلفات کیکی که بیشتر شبیه به معجونای اسنیپ توی هری پاتر بودن رو نگاه میکنه.
مینگیو:چرا کشتیات غرق شدن جوجه آدامس؟
جیهون: به تو چه ؟ولم کن
مینگیو:وا...پتیاره..
جیهون: من همینارو همینطوری توی فر میذارم و شب به زور به خوردت میدم پس به نفعته همین الان اون مخلفات تخمیو بهشون اضافه کنی تا در بهترین حالت مسموم نشی
مینگیو: جیهون تکلیف منو روشن کن ولت کنم یا به حرفت گوش بدم؟
جیهون:اصن ولش کن نمیخوام دیکه کیک مشکل گشا به خوردت بدم ، چرا همش من باید پا پیش بذارم؟؟؟
مینگیو: خدایا ... محض رضای تمام اون فیلسوفایی که شب تا صب واسشون اشک میریزی اینقد چرت نگو ... اول من پا پیش گذاشتم و بوست کردم
جیهون: و بعدشم فرار کردی! مثه یه پفیوز بزدل
جین:چرا آشپزخونه رو روی سرتون گذاش-..
مینگیو: درست ولی چرا فرار کردم؟ چون اونقدری از ثبات شخصیت برخوردار نیستی و مطمئن نبودم همون موقع دهنمو با زمین یکی نمیکردی ،چندین شخصیت داری و منِ احمق هیچکدومشونو نمیفهمم
جیهون: چندین شخصیت دارم ؟ آره ولی کیم فاکینگ مینگیو یه فکت جالب بهت میگم هیچکدوم از اون چندین شخصیتم از تو خوششون نمیاد ! از همین الان تا بعد
گفت و از آشپزخونه بیرون رفت ، انگاری روش کیک مشکل گشارو نه تنها جواب نبود بلکه مستقیم به مقصد گا هدایتشون کرد. پسربزرگترم که ایموشنال دمنج بدی خورده بود و حس شکست عشقی داشت، پیشبندو از دور کمرش باز کرد و روی زمین کوبید . نگاه محزونی به بابابزرگش کرد و رفت توی اتاق باباهاش درست کنار اتاقی که جیهون توش چنبره زده بود و به گوشه ی دیوار نگاه میکرد.
جیهون: چرا غلطی میکنی که آخرشم مجبور بشی خودت معذرت بخوای؟
آب دماغشو بالا کشید توی دلش اینقدربه مینگیو فحش داد که دوباره بغضش گرفت.
YOU ARE READING
Little Moon S2~Vkook&Minhoon~👞
Fanfiction[complete✔️] 🚨به فصل دوم لیتل مون خوش اومدید🚨 یک خانواده ی غیر نرمال با مشکلات متعدد ، کیم تهیونگی که در معرض بحران ۳۵ سالگی قرار گرفته ، کیم جونگکوکی که همسرش دهنشو سرویس کرده ، و مینگیو و جیهونی که در تنگنای کراش روی هم به سر میبرن ولی جفتشون از...