Last part:2/2تولدهونا

178 49 58
                                    

پارت قبلی رو یادتونه؟ اگه نیست بخونید یادتون میاد🥲

جیهون: اینااینجان؟ نکنه برام تولد گرفتی؟

توی صورتش کوبید و موز متحرکش رو به جلو هل داد تا با سور و سات تولدش چشم‌دو چشم‌بشه و با رسیدنش جلوی پذیرایی کل اون خونواده از پشت مبل بیرون جهیدن و داد کشیدن:

+تولدت مبارک زردموزی
صحنه عجیب و در عین حال دراماتیک بود . یونگی بغضش گرفته بود و جیمین داشت موهای مینیگو و مینگیو موهای حیمین رو میکشید . تهکوک هم رفته بودن توی‌حلق هم و این وسط جیهون و باباییش پریدن تو بغل همدیگه.

جیهون: پدرم

یونگی: پسرممم از سوپرایزت راضی ایی؟

جیهون: آره خیلی سوپرایز شدم

مینگیو: غلط کردی که سوپرایز شدی پست گذاشتی تو پیجت با من آماده شید بریم سوپرایز تولدم

جیهون: میخواستی کمتر ضایع بازی دریاری پتیاره

جیمین: برات متاسفم تو سوپرایز نشدی

جونگکوک: الان جدی جدی بچه رو بخاطر اینکه سوپرایز نشده دارین دعوا میکنین؟

جیهون: بچه تو قنداقه هیونگ من الان هیفده سال و ۳۶۴ روز و ۲۲ ساعتمه

تهیونگ: داشت ازت دفاع میکرد موز

یونگی : موز قیافته

جونگکوک: بابااااا؟

یونگی: هیکلشه؟

تهیونگ: نه عمو جان ولی یه چیز دیگم موزه موززز

دینگگگگ دونگگگگگگگ

جیمین: نفسم اومد

همه سمت در پرواز کردن و با باز کردنش نور شدیدی به داخل تابید و تمام خونه رو روشن کرد .

جین: عامل درخشش خورشید و زلالی آب و طراوت چمننن !!!! ورد واید هندسام جین اینجاستتتتت

نامجون: و همسرش

جیمین: ریدم فک‌کردم پیک پیتزاهارو آورد

یونگی: پس نفست پیک پیتزا بود؟

جین: خفه شید ببینم جیهون قندعسلم کجا-... سلام پشمک شاشو بیا اینجا ببینمم

پرید بغل جیهون و دوتا ماچ آبدار کردش و همه رفتن تا مجلس تولد بلخره شروع بشه.

جین: خب به عنوان بزرگ جمع از لحاظ عقل و شعور و جذابیت دور از جون نام نام ، برات کادو خریدم عسل ، الان بازشون میکنید؟

مینیگو: نه نیم ساعت دیگه که هیجده سالش شد

نامجون: پیشاپیش متاسفم برای جین

یونگی: نه بابا این چه حرفیه از سرشم زیا-...

با نیشگون جیمین سکوت کرد و منتظر موند تا جیهون آرزوی پابلیک و بعدش پرایوتشو بکنه

Little Moon S2~Vkook&Minhoon~👞Donde viven las historias. Descúbrelo ahora