Part 13: کارما

561 102 116
                                    

جیهون: اینجا خیلی تاریکه

مینگیو: میدونم ولی بیا جلوی پات پله‌ـس نیوفتی!

جیهون: باشـ_...

صدای بدی ایجاد شد و جیهون با ماتحت روی زمین افتاد .

مینگیو: احمق کجا افتادی؟؟

جیهون: خب بیشعور چراغ‌قوه گوشی لعنتیتو روشن کن ... فک کنم کونم شکست...

مینگیو: به نام پدرم که مرا زایید و بابام که منو نامید و جیهون که مرا گایید اجی مجی لا ترجی

چراغ قوه گوشیو روشن کرد و نورشو توی تخم چشم پسر کوچکتر انداخت.

جیهون: گشایش ؟ مرد از اولی که اومدم اینجا فقط با گایش رو به رو بودم ، کو اتاق اون مادرج-

مینگیو: هیس شو اون اتاق آخریه که نورزرد داره، اونجاس

دستش رو کشید و خیلی با احتیاط گرد و خاک روی لباس هاش رو تکوند ، البته که من نوشتم تکوند شما بخونید مالید.

نور رو جلوی پاشون انداخت و تا به پشت در چوبی مرموزی که نور زرد از زیرش میومد بیرون رسیدن تلفنش زنگ خورد.

مینگیو: بابا من الان جاییم بعدا زنگ میزنم... باشه سر راه ماستم میگیر- اوا کارتمو خونه جا گذاشتم. میگم بزنه به حساب باشه باشه ....

جیهون: پیس پیس

به در اشاره کرد که یعنی خیلی وقت ندارن.

مینگیو: بابا وووش وووشش صدا نمیاد فییش فییش من صداتو ندا-

و گوشی رو قطع کرد.

جیهون: ادا اطوارات چی بود؟

مینگیو: هیچی ، بهونه واسه قطع کردن.

دستشو سمت در برد که آدامس موزی کنارش دستشو گرفت.

جیهون: اوهوک مردک...من در میزنم تو حرف بزن

مینگیو: چرا کارآسونو تو بکنی؟

جیهون: چون من کوچکترم

مینگیو: نه خودت همیشه میگی سن عقلیت بیشتره

جیهون: بگم گه خوردم قبوله؟

مینگیو: نه ملاک سن عقلیه

جیهون: من فقط سلام میکنم

مینگیو: من کل کارت لعتتیمو خالی کردم که تو فقط بیای بگی سلام؟ زارتان زورتانتو بذار واسه خونه هونا

سه ضربه به در زد و وارد شدن ، و با ورودشون بوی انواع و اقسام دود های معطر و نا معطر و گیاهان دارویی با خواصی که هیچوقت هیچکس ازشون ندیده به دماغشون دخول کرد.

جیهون: اشتباه اومدیم اینجا عطاریه

مینگیو: کدوم عطاریو دیدی که جلوی تشت طلا زانو بزنه و مواد بزنه؟

Little Moon S2~Vkook&Minhoon~👞Where stories live. Discover now