Part 1: مادر شکری

870 141 224
                                    

جیهون: نه پتیاره میدونی من کجا باختم ؟همونجا که با کصپدری مثه تو رفاقت کردم آره

مینگیو: به من میگی کصپدر پاچه پاره؟ برو خودتو تو آینه نگاه کن چی میبینی؟

جیهون: زیبایی

مینگیو: از در عقب صندلی جلو

پوزخند زد و به جیهون تنه زد .

مینگیو: نه آخه دوست دارم بدونم روابط من به عموم که سه سال از خودم کوچیکتره چه ربطی داره؟

جیهون: به لحاظ عقلی ده سالم ازت بزرگترم تو اصن استریت نیستی که با یه دختر قرار میذاری

مینگیو: من خودم باید بفهمم چیم یا به تو الهام میشه؟

جیهون: بهم الهام میشه میخای چیکار کنی؟ کونمو ببوسی یا دستمو؟

مینگیو: تو فعلا بیا اینو ببوس

جونگکوک خرامان وارد خونه شد و اول از همه دادو بیدادای مینگیو و جیهون متعجبش کرد بعد تهیونگی که روی کاناپه نشسته و به سرامیکای خونه زل زده..

جونگکوک: چخبره اینجا ؟ سه تایی شیشه کشیدین؟

مینگیو: نه داداشت نخوره مسته منم از همنشینی باهاش اینطوری شدم...میرم بیرون ظهرم نمیام

جونگکوک: اوهوک؟ چه چصیا میاد...ظهر نیای شب گوه تو حلقت میکنم

مینگیو: بحث اون نیست ..قرارررررر دارم قراررررررر

جیهون: عق

جونگکوک: این میره سر قرار ، تو چرا حامله شدی؟

جیهون: چون کسشراش به درونم نفوذ کردن و طی یک پدیده ی شگرف موجب تشکیل بچه تو شکمم شدن

جونگکوک: عالیه ...مینگ باز چی بافتی تن این بچه کردی؟

مینگیو:نبافتم بابا الانم قرارم داره دیر میشه ...ببینم شوهرت تریاکی شده که دوساعته به زمین زل زده ؟

جونگکوک: نه انگار پریود شده

اینقدر جدی گفت که یک لحظه مینگیو واقعا شک کرد.

جیهون:نمیدونستم پسرعمو توانایی باروری داره

مینگیو: کسخل

جیهون: تو برو در کون اون عن خانوم بامن حرف نزن.

جیهون: تو برو در کون اون عن خانوم بامن حرف نزن

Oops! Bu görüntü içerik kurallarımıza uymuyor. Yayımlamaya devam etmek için görüntüyü kaldırmayı ya da başka bir görüntü yüklemeyi deneyin.
Little Moon S2~Vkook&Minhoon~👞Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin