Part 6: پر و پرده

558 117 147
                                    

همین اول کاری بگم ،علت مرگم کیم تهیونگ و ام ویش🤡
I am not alive

_____________

مینگیو:سلام بابا ها این جیاعه ..جیا اینم باباها

دختر مو حنایی و چش دریده نگاهش رو بین بابا های مینگیو که با تعجب بهشون نگاه میکردن چرخوند و کمی به نشونه ی ادب خم‌کرد.

جونگکوک:...اوکی ولی....مطمئنین؟

تهیونگ: سه روز ...شایدم کمتر ...نظر تو چیه ‌پسرعمو موزی؟

جیهون روی مبل نشسته بود و همونطور که پاپکورن میخورن و انیمه میدید شصتشو بالا آورد.

جیهون: امیدوارم متوجه عواقبش باشی کیم مینگیو.

بابا چیم‌چیم🦖

بابا من امشبم نمیام میخوام
دهن دوست دختر مینگیو رو
صاف کنم ..باشه؟

بگم نه بازم کار خودتو میکنی

واستا...مینگیو بلخره یکیو آورد
خونه؟عجب عجوزه ای بوده که
تونسته مینگیو لاشیو خاموش کنه

عام... شاید بخاطر اینکه فک
می‌کنه من با یکی تو رابطم؟

صبح خیلی گیر داد که من ددی
دارم یا همچین چیزی...

امروز معنیشو فهمیدم و باید بگم
ریدم پس سر شما آدم بزرگا هرچند
حس میکنم بابا هم این قضیه رو
نمیدونه درسته؟

قضیه ی ددی و این داستانا؟

آره چون خود احمقش دیشب
بهم گفت شب بخیر بیبی بوی

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

بایدیادش بدم به خودم بگه😔

از من دور شید کثافتای کثیف

هیی!!!

الان فهمیدم چرا مشکلی نداری
با اینکه شبا خونه هیونگ میمونم

🤣🤣🤣🤣🤣

خیلی کثیفی بابا!!!عوق عوق

دستشو جلوی دهنش گذاشته بود تا عوق نزنه ولی از وقتی اون ویوونگ مادر خراب بهش درمورد کینکای مختلف که یکیش همین ددی و ببی بوی بود گفته بود با تصورش معدشو توی دستشویی خالی میکرد.


از دست شویی بیرون اومد و مینگیو همین الانشم دختره رو برده بود توی اتاق ، احتمالا اونم امشب پاکی و قداست خودش رو از دست بده وبه یک دخول کرده ی کثیف تبدیل بشه ...تصورشم مزخرف بود پس باید یه گوهی میخورد تا باکرگی برادرزادش خدشه دار نشه.

Little Moon S2~Vkook&Minhoon~👞Donde viven las historias. Descúbrelo ahora