Part 14: موچی مشکل گشا

767 108 215
                                    

جیهون:بابااااااااااا

عصر بود و جیهون تازه از مدرسه رسیده بود خونه ، درواقع هنوز نرسیده بود فقط در خونه رو باز کرده بود.

جیمین: کو سلامت پاستیل؟...توهم که هستی خرس گنده

مخاطبش مینگیو بود ، بله اونم حضور داشت و مشغول گاز زدن سیبی بود که جیهون نصفه خورده بودش (از اونجایی که مینگیو بشدت با اسراف مخالفه بقیشو خورد که جیهونش همچین عمل زشتیو انجام نداده باشه).

مینگیو: به شماهم سلام مینی بزرگ.

جیهون: بابا بابا باباااااااااا

پسر کوچکتر انگار که سوسک افتاده باشه تو شلوارش جیغ جیغ میکرد و دور خونه میچرخید تا اینکه زارت... خوردش به نرده های راه پله...

مینگیو: امیدوارم مرده باشی جئون جیهون

جیهون: بابا!!!!!

مینگیو: جیمین پارک نمیخوای جواب پسر لاشیتو بد-..آییی!

دمپایی روفرشی جیمین مستقیم به صورتش خورد و روی زمین افتاد.

جیمین: حقته پدرکوسه ، تا تو باشی منو به اسم صدا نزنی ...بگو بابابزرگ جئون جیمین دهنت عادت کنه بی ریخت

مینگیو: بی ریختو باید تو آینه ببینی مینی بزر-...

جیهون: باباا!!!!!!!...

جیمین: زهر ما-... جانم پاستیلم؟

جیهون:مینگیو باهام صحبت نمیکنه...

پسر بزرگتر خودش رو روی مبل انداخت و کولشو روی زمین گذاشت .

جیهونم با فیس مظلوم تر از گربه شرک نگاهش میکرد و حرص میخورد ‌.

جیمین: مینگیو چرا با پسرم حرف نمیزنی؟

مینگیو: پسرت کیه؟

جیهون: هیییییی تو داری ایگنورم میکنی پدرسوخته ؟

مینگیو نگاهش رو گرفت و تصمیم گرفت تا وقتی که برنامه ی باباهاش تموم بشه و بتونه بره خونه ، همونجا پابجی بازی کنه.

جیهون: مینگیو ، باهام صحبت کن!!!

سمتش رفت از زاویه نزدیکتر بهش نگاه کرد که ترسناک و خشن معلوم بشه ولی ذاتو که نمیشه عوض کرد ، یه مینیون اخمو همیشه همونقدر کیوت و عسل میمونه.

جیهون: نگام نمیکنی پتیاره ی پاپتی نه؟

هیچ ریکشنی نشون نداد و به بازیش ادامه داد.

جیمین: باباهات چیکار میکردن مینگ؟ تهیونگ هنوز با بحران پیریش دست و پنجه نرم میکنه؟

مینگیو: بحرانه نشسته روش داره به فاکش-...

جیهون: تو با بابام حرف میزنی با من نه مینگیووو!!!!!! منو ببین!!!!

دستاشو روی گونه های مینگیو گذاشت. صورتشو به سمت خوردش برگردوند . همون لحظه یه چیز عجیبو حس کرد.

Little Moon S2~Vkook&Minhoon~👞Onde histórias criam vida. Descubra agora