دَنس ددی : هی بیبی گرل
دَنس ددی : اون دهن چکار میکنه ؟
سَسی گرل : نه که تو مطمئن نیستی
دَنس ددی : شرط میبندم تو آرزو داری که ای کاش میتونستی انجامش بدی، مگه نه ؟
دَنس ددی : تو لبای خوبی برای دیک من داری
سَسی گرل : چرا من حتی جوابت رو میدم ...
دَنس ددی : چون تو نمیتونی در مقابل ددی مقاومت کنی
سَسی گرل : متاسفم اما ددی کیه ؟
دَنس ددی : اینقدر فاکینگ احمق نباش
YOU ARE READING
Daddy / Jenlisa (Translated)
Fanfictionداستان کوتاهی که در آن جنی کیم پیام های نه چندان بی گناه ددی را دریافت می کند، آن شخص کیست؟ [کامل شده]