PART 20

185 22 1
                                    

سَسی گرل : هی لیسا ؟

دَنس ددی : بله بیبی ؟

سَسی گرل : کجا زندگی میکنی ؟

دَنس ددی : چرا ؟

دَنس ددی : میخوای با خودم ببرمت ؟

سَسی گرل : خب ... من داشتم به چیزی که چند روز پیش گفتی فکر میکردم من یه جورايی میخوام تورو حضوری ملاقات کنم بنابراین ...

دَنس ددی : من سئول زندگی میکنم.

سَسی گرل : خب میتونم ؟

دَنس ددی : عالیه !

دَنس ددی : کی میخوای ملاقات کنی ؟

دَنس ددی : این هفته ؟

سَسی گرل : اوه من نمیدونم ... من این هفته کلی کار دارم ...

سَسی گرل : همکار های من رزی و تهیونگ تا یکشنبه تعطیلات هستن

دَنس ددی : مشکلی نیست شاهزاده خانم

دَنس ددی : شاید هفته بعد .

سَسی گرل : هفته بعد شاید کار کنه

دَنس ددی : باشه اونموقع خوبه

دَنس ددی : کجا کار میکنی ؟

سَسی گرل : توی کافه جنلیسا

سَسی گرل : واو ما درواقع گفتگوی مناسبی داریم

سَسی گرل : این اولین باره

دَنس ددی : من داشتم درمورد یه باریستای سکسی خاص فکر میکردم

سَسی گرل : واو

سَسی گرل : خیلی ناامید کننده است

Daddy / Jenlisa (Translated)Where stories live. Discover now