دَنس ددی : این خیلی خوب بود که دیروز دیدمتدَنس ددی : تو حتی نازتر بودی توی ملاقات حضوری
دَنس ددی : من عاشق جوری که تو جلوی من سرخ بودی هستم
سَسی گرل : لیسا تمومش کن !
دَنس ددی : تو خیلی بامزه ای ...
دَنس ددی : تو خیلی زیبایی
دَنس ددی : تو خیلی جذابی-
سَسی گرل : اون یادداشتی که برای چک کردن روی میز گذاشته بودی کاملا نامناسب بود
سَسی گرل : رزی اون رو دید و این خیلی شرم آور بود
دَنس ددی : خوبه
سَسی گرل : امیدوارم توی یه سوراخ بیوفتی
دَنس ددی : تنها سوراخی که میخوام توش بیوفتم سوراخ تنگِ پوسی توعه
سَسی گرل : من باید میدیدم که میاد (cumming)
سَسی گرل : اوه منظورم میاد (coming)
دَنس ددی : هممم ...
YOU ARE READING
Daddy / Jenlisa (Translated)
Fanfictionداستان کوتاهی که در آن جنی کیم پیام های نه چندان بی گناه ددی را دریافت می کند، آن شخص کیست؟ [کامل شده]