PART 26

180 22 1
                                    

سَسی گرل : هی ددی !

سَسی گرل : تاحالا بهت گفته بودم که تو چقدر خوشگلی ؟!

دَنس ددی : چه جهنمی ؟ تو کی هستی یا بهتره بگم جنی کجاست ؟

سَسی گرل : لعنت ! تو چطور فهمیدی ؟

دَنس ددی : من میتونم بگم ...

سَسی گرل : خب من رزی دوست جنی هستم

سَسی گرل : ما باهم کار میکنیم

سَسی گرل : اون داره توی آشپزخونه بشقاب هارو میشوره و من بدون اینکه اون بفهمه گوشیش رو برداشتم

دَنس ددی : اوه اوکی ...

دَنس ددی : بنابراین به خاطر چی تو داری به من پیام میدی ؟

سَسی گرل : من میخواستم بگم که جنی دوست داره

سَسی گرل : اون تمام وقت درمورد تو حرف میزنه

دَنس ددی : اون درمورد من حرف میزنه ؟

سَسی گرل : یپ  آره !

سَسی گرل : باور کنی یا نه این به تو بستگی داره

سَسی گرل : اما توهم اونو دوست داری ؟

دَنس ددی : آره من دوستش دارم

سَسی گرل : عاوو ... چه شیرین !

سَسی گرل : تو میتونی ازش درخواست کنی

دَنس ددی : اگه گفت نه چی ؟

سَسی گرل : اوه به من اعتماد کن

سَسی گرل : اون نه نمیگه !

Daddy / Jenlisa (Translated)Where stories live. Discover now