دَنس ددی : تا حالا به این فکر کردی که منو ملاقات کنی ؟سَسی گرل : نه !
دَنس ددی : چرا که نه ؟
سَسی گرل : چون تو یه منحرف بزرگی
دَنس ددی : من میدونم که تو منو دوست داری
سَسی گرل : واقعا دوست دارم ؟
دَنس ددی : آره !
دَنس ددی : یه بیبی گرل همیشه ددیش رو دوست داره
سَسی گرل : چرا تو حتی دوست داری ددی صدا بشی ؟
دَنس ددی : چرا تو دوست داری پرنسس صدا بشی ؟
سَسی گرل : این به من حس قشنگی میده
دَنس ددی : تو در واقع ناز و قشنگ هستی
سَسی گرل : تو هنوز جواب سؤال منو ندادی
دَنس ددی : این حسو میده مثل این که من مسلط و قدرتمندم
YOU ARE READING
Daddy / Jenlisa (Translated)
Fanfictionداستان کوتاهی که در آن جنی کیم پیام های نه چندان بی گناه ددی را دریافت می کند، آن شخص کیست؟ [کامل شده]