چانیول: استراحت کن شب باید به جشن بریم.. قرار نیست اذیتت کنم کاری بهت ندارم پس نگران نباش و استراحت کن..
یونا: من.. نگران نیستم.. هر دومون برای این ازدواج دلایلی داریم.. پس برای رسیدن به خواستههامون باید نقش یه زوج خوب رو بازی کنیم.. اینطور نیست؟
چانیول سرش رو تکون داد: درسته..
یونا: و اینکه.. بهرحال تو الان همسرمی.. پس اگه بخوای کاری کنی، جلوتو نمیگیرم.. رابطه داشتنمون یه چیز عادیه پس نیازی نیست بگی کاری بهم نداری.. میدونم که توام شرایط مشابه منو داری.. ازدواج کردی درحالی که شخص دیگهای رو توی قلبت داری.. پس منم سعی نمیکنم اذیتت کنم.. میتونیم همدیگه رو درک کنیم.. هوم؟
چانیول یکی از ابروهاش رو بالا داد و با تعجب بهش نگاه کرد: من شخص دیگهای رو توی قلبم دارم؟ اینو از کجا در آوردی دیگه؟
یونا: بیخیال چانیول من اونقدرام احمق نیستم.. فکر میکنی فهمیدن اینکه بکهیونو دوست داری خیلی سخته؟
با شنیدن اسم بکهیون کمی اخم کرد: بکهیون؟!
یونا: آره بکهیون.. چانیول تو تقریبا تمام زمانی که باهم میگذروندیم داشتی دربارهی بکهیون و کارایی که میکنه یا چیزایی که اون بهشون علاقه داره حرف میزدی.. کادوهایی که معمولا برام میخریدی قرمز بودن.. قرمز اصلا رنگ مورد علاقهی من نیست از قرمز خوشم نمیاد ولی یادمه که یه بار گفتی بکهیون قرمز دوست داره.. حتی امروز هم تمام وقت داشتی توی سالن دنبال بکهیون...
چانیول: کافیه! اینا همه ش چرنده! بکهیون فقط یه دوسته همین.. برات قرمز میخریدم چون قرمز عشقولانهس.. همین و بس!
از جاش بلند شد: این چرت و پرتا رو تموم کن و استراحت کن..
کتش رو از روی دستهی مبل برداشت و با قدمهای بلند از اتاق خارج شد. سمت اتاق کارش رفت و بعد از اینکه وارد اتاق شد، کتش رو روی صندلیش پرت کرد. گوشیش رو از توی جیبش بیرون آورد و روشنش کرد.
"حتی زنگ هم نزده"
وارد مخاطبینش شد و به بکهیون زنگ زد.
-مشترک مورد نظر خاموش میباشد. لطفا بعدا تماس....
تماس رو قطع کرد و دوباره زنگ زد.
-مشترک مورد نظر خاموش....
دوباره تماس رو قطع کرد.
-چرا گوشیش خاموشه؟ اتفاقی افتاده؟
دوباره وارد مخاطبینش شد و بعد از پیدا کردن شمارهی کیونگسو، آیکن تماس رو لمس کرد و گوشیش رو روی گوشش گذاشت.
کیونگسو: بله؟
چانیول: سلام. چانیولم
کیونگسو: اوه! سلام.. شنیدم امروز ازدواج میکنی.. تبریک میگم..
YOU ARE READING
Unread
Fanfiction[تکمیل شده] بکهیون به همخونهی خودش یعنی چانیولی که با شخص دیگهای توی رابطهس علاقه داره. اما وقتی اون رابطه بهم میخوره، بکهیون همراه با سهون و کیونگسو نقشه میچینن تا.......... کاپلها: چانبک، کایسو ژانر: رمنس، اسمات، زندگی روزمره Telegram: @Ba...