بعد از بیرون رفتن همه و خالی شدن اتاق، صندلی که نزدیک تخت بود رو کمی جلوتر کشید و روش نشست. دست بکهیون رو بین دستاش گرفت و برای چند دقیقه به دستاشون خیره شد.
بکهیون: چان..
چانیول: جانم؟
بکهیون: من حالم خوبه..
نگاهش رو به بکهیون داد و لبخندی زد: میدونم..
بکهیون: خوبه..
به آرومی مشغول نوازش کردن پشت دست بکهیون با انگشت شستش شد: معذرت میخوام.. این اتفاقا بخاطر من برات افتادن..
بکهیون: تقصیر تو نیست چان.. تو که اونا رو نفرستادی دنبال من..
چانیول: ولی بخاطر این بود که من دوستت دارم..
بکهیون: پشیمونی؟
چانیول: از چی؟
بکهیون: از دوست داشتن من..
چانیول: نه.. معلومه که نه.. ولی..
میتونست حدس بزنه چانیول چی میخواد بگه. میخواست بابت مراقبت نکردن از بکهیون خودش رو سرزنش کنه و این چیزی نبود که بکهیون علاقهای به دیدن یا حتی شنیدنش داشته باشه.
بکهیون: فراموشش کن چان.. دیگه تموم شده..
چانیول: بکهیون
بکهیون: هوم؟
چانیول: اونجا.. چه اتفاقایی افتاد؟
بکهیون: منظورت چیه؟
چانیول: تو اون چند روز.. اذیتت کردن؟
بکهیون سرش رو تکون داد: راستش نه.. خودمم هی منتظر بودم بیان و یه بلایی سرم بیارن یا حداقل تهدیدی چیزی.. ولی فقط بسته بودنم یه جا.. میخواستن پیدام نکنی فقط همین.. کلا کاریم نداشتن به جز روز آخر..
مکثی کرد و با یادآوری اون روز نفسش رو صدادار بیرون داد: اون روز که اومدن دست و پاهامو باز کردن و بردنم طبقه بالا فهمیدم که قضیه داره جدی میشه و وقتی داخل اون محفظه گذاشتنم.. اون موقع.. اون موقع.. واقعا.. واقعا ترسیده بودم..
با حس کردن لرزش دست بکهیون بین دستاش، دستش رو محکمتر گرفت و با نگرانی نگاهش کرد: کافیه بک دربارهش حرف نزن.. ببخشید نباید میپرسیدم اشتباه کردم.. لطفا آروم باش.. خب؟
بکهیون: من.. من هیچوقت فکرشم نمیکردم احساسات من به تو باعث بشه.. باعث بشه همه توی دردسر بیفتن و صدمه ببینن..
چشمای پر و صدای لرزون و حالت کلافهی بکهیون مجبورش کرد از جاش بلند بشه و بکهیون رو محکم توی آغوشش بگیره.
بکهیون: من.. من نمیخواستم.. نمیخواستم اینطوری بشه چان..
چانیول: هیشششش.. دیگه تموم شده.. دیگه همه چی تموم شده.. تو تقصیری نداشتی..
YOU ARE READING
Unread
Fanfiction[تکمیل شده] بکهیون به همخونهی خودش یعنی چانیولی که با شخص دیگهای توی رابطهس علاقه داره. اما وقتی اون رابطه بهم میخوره، بکهیون همراه با سهون و کیونگسو نقشه میچینن تا.......... کاپلها: چانبک، کایسو ژانر: رمنس، اسمات، زندگی روزمره Telegram: @Ba...