#دو هفته بعد#
پیرهن سفید رو تنش کرد و دکمه هاش رو بست. کت سرمهای رنگ رو هم پوشید و جلوی آینه ایستاد. نگاهی به خودش انداخت: خوبه..
بعد از رضایت دادن راجع به ظاهرش، کیفش رو برداشت و از آپارتمانی که به تازگی خریده بود، بیرون اومد، در رو قفل کرد و از پلهها پایین رفت و با خارج شدن از ساختمون، صدای بوقی توجهش رو جلب کرد.
سرش رو چرخوند و با دیدن ماشین سهون، با تعجب سمتش رفت و سوار شد.
بکهیون: اینجا چیکار میکنی؟
سهون: علیک سلام آقای بیون.. اومدم برسونمتون..
بکهیون: مگه دوست پسرمی؟ این لوس بازیا چیه اوه سهون؟
سهون: دستم درد نکنه
بکهیون خندید: اون که آره دستت درد نکنه.. لطفا وقتی رسیدیم بیدارم کن..
سرش رو به پشتی صندلی تکیه داد و چشماشو بست.
سهون: حداقل کمربندتو ببند بعد بخواب وگرنه دوست پسرانه طور تر رفتار میکنم..
بکهیون: بیخود میکنی
بدون باز کردن چشماش با صدای آرومی جواب داد و کمربندش رو بست. دوباره کیفش رو بغل کرد و با حرکت کردن سهون، سعی کرد چرت کوتاهی بزنه اما ظاهرا نمیشد.
بکهیون: سهون؟
سهون: بله؟
بکهیون: تو میدونی چرا چانیول انقدر سیریش شده؟
سهون: من از کجا بدونم؟
بکهیون: از اونجایی که انگاری تو این مدت چشم منو دور دیده بودی حسابی باهاش جیجی باجی شدی..
سهون: نشدم....
بکهیون: شدی..
سهون: نشدم هیونگ..
بکهیون: باشه.. رسیدیم بیدارم کن..
سهون: نخواب دیگه رسیدیم..
بکهیون: به این زودی؟؟
چشماشو باز کرد و به بیرون نگاه کرد. با ساختمون بزرگ شرکت چانیول تو دیدشون بود، هوفی کشید و صاف نشست. خودش رو توی آینهی ماشین چک کرد و بعد از اینکه سهون ماشین رو نگه داشت، کمربندش رو باز کرد: مرسی سهونی.. ولی از فردا دیگه نیا..
سهون: معلومه که نمیام! امروز چون اولین روز بود اومدم باهات.. وگرنه عمرا این ساعت از خواب نازم بزنم بیام دنبال تو..
بکهیون: خیلی ممنونم..
سهون: خواهش میکنم
بکهیون: بچه پررو.. بعدن میبینمت.. فعلا..
سهون: فعلا هیونگ
از ماشین پیاده شد و در رو بست. با سر به سهون اشاره کرد که بره و خودش هم سمت ساختمون شرکت حرکت کرد. وارد شد و سمت عبور کارکن ها رفت، کارت کارمندیش رو به قسمت مشخص شده نزدیک کرد و در شیشهای رو به روش باز شد. نفسش رو به بیرون فوت کرد و جلوتر رفت و همراه بقیهی افرادی که اونجا بودن، منتظر آسانسور ایستاد.
BINABASA MO ANG
Unread
Fanfiction[تکمیل شده] بکهیون به همخونهی خودش یعنی چانیولی که با شخص دیگهای توی رابطهس علاقه داره. اما وقتی اون رابطه بهم میخوره، بکهیون همراه با سهون و کیونگسو نقشه میچینن تا.......... کاپلها: چانبک، کایسو ژانر: رمنس، اسمات، زندگی روزمره Telegram: @Ba...