پشت در ایستاد و بعد از کمی مکث، تقهای به در زد: چانیول؟
چند ثانیه منتظر شد و بعد از اینکه جوابی نگرفت، دوباره در زد: چانیول؟ یونا ام..
وقتی بازم جوابی نگرفت، آروم در رو باز کرد و بلافاصله، بوی تند الکل توی صورتش خورد. وارد اتاق شد و با دیدن چانیول که روی کاناپه کشیده و دستشو حائل چشماش کرده بود، وارد اتاق شد و در رو پشت سرش بست.
یونا: چانیول؟ بیداری؟
نگاهی به بطریهای مشروب روی میز انداخت و روی مبل روبه روی چانیول نشست. چانیول بدون اینکه تکونی بخوره، با صدای آروم و بمی زمزمه کرد: میخوام تنها باشم..
یونا: چیزی شده؟
چانیول: میخوام تنها باشم..
یونا: چانیول.. توی این سالها تو تنها دوست من بودی و منم تنها دوستت بودم.. وقتی اومدم خونه آجوما بهم گفت که امروز خیلی بهم ریخته بودی.. پس انتظار نداشته باش پاشم برم و تنهات بزارم.. بیا صحبت کنیم هوم؟؟.. بهم بگو چی شده؟
چانیول: ندونی برات بهتره..
یونا: داری کم کم میترسونیم..
دستش رو از روی چشماش برداشت و به یونا نگاه کرد. یونا با دیدن چشمهای کاملا سرخ چانیول جا خورد و نگران تر به چانیول نگاه کرد.
چانیول: ببین یونا.. نمیخوام چیزی رو ازت مخفی کنم ولی مسئله اینجاست که اگه بدونی اذیت میشی و حتی ممکنه توی خطر بیفتی..
یونا: اشکالی نداره.. قرار گذاشته بودیم تا وقتی که من بتونم با سوهو باشم و تو بتونی با بکهیون باشی، دوتایی با همه چیز رو به رو بشیم..
چانیول بلند شد و نشست. به نقطهی نامشخصی خیره شد و کمی فکر کرد.
چانیول: امروز پدرت باهام تماس گرفت..
اخمای یونا کمی توی هم رفتن و منتظر به چانیول نگاه کرد تا حرفش رو ادامه بده.
چانیول: قبلش یه سری عکس از من و بکهیون فرستاد برام.. و بهم گفت اگه میخوام اونا رو توی اینترنت پخش نکنه، باید همه چیز رو تا دو روز آینده بهت برگردونم..
یونا: خب؟
چانیول: تا اینجاش مشکلی نداره.. همه چیز رو میتونم بهت بدم.. ولی..
یونا: ولی چی؟
چانیول: مشکل بکهیونه..
یونا: اوه.. درسته.. اگه عکسا پخش بشن برای بکهیون هم...
چانیول: نه نه.. مسئله این نیست..
یونا: مسئله این نیست؟ پس چیه؟
چانیول: بکهیون گم شده.. بهش دسترسی ندارم.. خونهش نبود.. هرچقدر هم بهش زنگ زدم جواب نداد.. سهون گفته بود بکهیون میخواد بره خونهی پدر و مادرش.. رفتم خونهش و سراغش رو گرفتم و همسایهش هم همینو گفت ولی.. ولی به تماسهام جواب نمیده..
YOU ARE READING
Unread
Fanfiction[تکمیل شده] بکهیون به همخونهی خودش یعنی چانیولی که با شخص دیگهای توی رابطهس علاقه داره. اما وقتی اون رابطه بهم میخوره، بکهیون همراه با سهون و کیونگسو نقشه میچینن تا.......... کاپلها: چانبک، کایسو ژانر: رمنس، اسمات، زندگی روزمره Telegram: @Ba...