Part 05

73 21 27
                                    

-یک هفته بعد-

جزوه‌ش رو ورق زد و مشغول خوندن صفحه‌ی جدید شد. هنوز یک خط نخونده بود که دوباره صدای ویبره‌ی گوشیش بلند شد. لعنتی زیر لب گفت و از جاش بلند شد و گوشیش رو از روی تخت برداشت و درست قبل از اینکه جواب بده، تماس قطع شد. به صفحه ی گوشیش نگاه کرد.

|6تماس از دست رفته از طرف نینی|

کیونگسو: چخبرته...

قفل گوشیش رو باز کرد و به جونگین زنگ زد: یاا چخبرته؟؟ اگه گذاشتی درس....

جونگین: هیونگ باید ببینمت! همین الان!

کیونگسو: همین الان؟ چیشده مگه؟ کجایی اصلا؟

جونگین: هیونگ آب دستته بزار زمین همین الان برات لوکیشن میفرستم پاشو خودتو برسون اینجا..

کیونگسو: یا کیم جونگین داری نگرانم میکنی! کجایی؟

جونگین: نگران نباش هیونگ زندم فقط بدو.. به بکهیون هیونگ هم چیزی نگو..

کیونگسو: آخه......

قبل از اینکه بتونه جوابی بده، جونگین تماس رو قطع کرد.

کیونگسو: احمق مسخره

با ویبره‌ی گوشیش، صفحه‌ی چتش با جونگین رو باز کرد و لوکیشن رو چک کرد. به نظر نمیومد لوکیشن یه جای خرابه یا یه کارخونه‌ی متروکه باشه و جونگین عین بچه پولدارهای توی دراماها رفته باشه دعوا و کتک کاری و حالا بیشتر فضولیش تحریک شده بود: هوففف لعنت بهت کیم جونگین..

مشغول عوض کردن لباساش شد و از اتاق بیرون رفت و نگاهش رو سمت چانیولی که روی کاناپه لم داده بود چرخوند.

کیونگسو: چان من میرم بیرون زود برمیگردم.. اگه خواستی بری بیرون.....

چانیول: چراغارو روشن میزارم یه موقع لولوها نیان قایم شن وقتی اومدی بخورنت تموم شی.. نگران نباش..

کیونگسو: بیشعور.. من رفتم خدافظ..

چانیول خنده‌ی آرومی کرد: خدانگهدار آقای دو

بعد از بیرون رفتن کیونگسو از خونه، خنده و لبخندش محو شدن و کتاب توی دستش رو کنار گذاشت. چشماشو بست و ساق دستش رو روش چشماش گذاشت و آروم زیرلب زمزمه کرد: لعنت..

*****

با قدم‌های سریع، خودش رو به سر خیابون رسوند و سوار اولین تاکسی شد و بلافاصله لوکیشنی که جونگین براش فرستاده بود رو به راننده نشون داد: میخوام برم اینجا.. اگه میشه یکم سریع برید چون عجله دارم..

راننده: بله چشم..

راننده حرکت کرد و کیونگسو به صندلی تکیه داد و منتظر شد. حدود ده دقیقه بعد، به مقصد رسید و پیاده شد، سرش رو به اطراف چرخوند و بلافاصله ماشین جونگین رو پیدا کرد. سمتش قدم برداشت و سوار شد: به نفعته دلیل خوبی داشته باشی کیم جونگین وگرنه اگه امتحان فردامو برینم، روزگارتو سیاه میکنم..

Unread[ChanSoo, SeBaek]Where stories live. Discover now