Part 24

58 9 0
                                    

همونطور که با اخم از توی به موهاش آینه نگاه میکرد، دستش رو روی یه تیکه از موهاش کشید تا صافش کنه و بعد از چند لحظه، دوباره موهاش شکل شاخ شدن.

-لعنت!

قبل از اینکه بتونه فکری برای موهاش بکنه، صدای زنگ گوشیش بلند شد. به ساعت نگاه کرد و اخمش بیشتر شد: زوده زوده زودههههه

دوباره نگاهی به خودش و موهاش انداخت و هوفی کشید: به درک!

با عجله گوشیش رو برداشت و آیکن سبز رنگ رو لمس کرد. چند لحظه صبر کرد و با دیدن چانیول، لبخند زد.

چانیول: چرا دیر جواب دادی؟

کیونگسو: یااا پارک چانیول! تقصیر خودته.. دو دیقه زود زنگ زدی!

چانیول: خوب کردم.. این چه سر و وضعیه؟

کیونگسو نگاهی به خودش انداخت و با تعجب به چانیول نگاه کرد: چمه؟

چانیول: میخواستم ورژن تازه از خواب بیدار شده‌ت رو ببینم رفتی خودتو مرتب کردی..

خندید و سرش رو کج کرد تا چانیول موهاشو بهتر ببینه: خیلیم مرتب نشدم.. اینو نگاه کن انگاری شاخ درآوردم!

چانیول بلند خندید و دست دیگش رو جلو آورد.

کیونگسو: یااا یاااا چیکاری میکنی؟ اسکرین شات گرفتی؟

چانیول: عه لو رفتم..

کیونگسو: پاکش میکنی!

چانیول: اگه نکنم؟

کیونگسو: هرچی دیدی از چشم خودت دیدی!

چانیول: اوهو! قبوله.. چیزی خوردی؟

کیونگسو: نه هنوز.. تو چی؟

چانیول: تازه تموم کردم.. نیم ساعت دیگه ییشینگ میاد که بریم..

کیونگسو: الان پیشت نیست؟

چانیول: نه چطور؟

کیونگسو: عام.. خب راستش میخواستم درباره‌ی یه چیزی باهات حرف بزنم.. یعنی خب میخواستم صبر کنم تا برگردی ولی دیشب که داشتم بهش فکر می کردم با خودم گفتم شاید بهتر باشه زودتر درباره‌ش حرف بزنیم...

چانیول: چیزی شده؟

کیونگسو: نه نه.. چیزی که نشده..

چانیول: خب پس؟

کیونگسو: عاممم.. درباره‌ی یورا.. وقتی که رفته بودم ملاقات یونا، ازش درباره‌ی یورا پرسیدم و گفت باید از خودت بشنوم.. امم.. چیزی درباره‌ی یورا هست که نمیدونم؟ که لازم باشه بهم بگی؟

چانیول: آره هست..

کیونگسو: خب؟

چانیول: چیزی نیست که نگرانش باشی.. خودمم تو فکرش بودم که وقتی برگشتم نظرتو درباره‌ش بپرسم..

Unread[ChanSoo, SeBaek]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang