با نگرانی نگاهی به ظاهر رئیسش انداخت که مثل دیوونه ها به یک جا خیره شده بود
کمی تعلل کرد و در نهایت زبونی به لبش کشید تا حرفی که مدت ها بود میخواست بزنه رو بیان کنه
زک: میخواید دکتر خبر کنم قربان؟
ژان: نیاز نیست..میتونی بری
زک : نمیتونم اینطوری تنهاتون بزارم
ژان بی اهمیت به نگاه و حالت نگران زک بتری ویسکی رو برداشت و سر کشید
ژان: بیرون..
با احساس بدی که ته دلش ازارش میداد..سرش رو پایین انداخت و قدمی عقب رفت
چاره ای نداشت
اون برای شیائوژان کی بود که بخواد نصیحتش کنه و مراقبش باشه؟
در
قدم به قدم از ژان دور تر شد و در نهایت از خونه بیرون رفت و ژان رو با افکاری که داشتن مغزش رو تیکه تیکه میکردن تنها گذاشت
نگاهی به فلش تو دستش انداخت
ظرفیتش برای تحمل این جهنم..ته کشیده بود
دیگه کافی بود
...
قاضی: متهم به جایگاه وارد شود
ییبو با خونسردی قدیم جلو گذاشت و پشت جایگاه ایستاد
قاضی: طبق مدارک ارائه شده شما به جرم خشونت و ضرب و شتم، حمله و سوء استفاده از قدرت متهم و به 12 ماه تعلیق از کار و مبلغ(..) جریمه محکوم شدید..با توجه به اتمام دوره ی تعلیقتون..دادستانی اصرار بر این داره که گویا این مجازات برای پشیمانی متهم نسبت به اعمال شاقه کافی نبوده انگار.. شما موافقید؟
وانگ شیچنگ نیم نگاهی به برادر زاده ش انداخت که درکمال خونسردی ایستاده بود و تو دلش لعنتی به این وضعیت فرستاد
ییبو: خیر قربان
قاضی: شواهد محکمی مبنی بر سرپیچی شما از دستور مافوق، سرباز زدن از وظایفی که بهتون محول شده..لکه دار کردن شان پلیس وجود داره..هنوزم رد میکنید؟ موردی هم داریم که رویه ی متفاوتی درمورد نحوه ی رفتار شما تو محل کار مشاهده نشده که هیچ انگار سوء رفتار هم داشتین..هنوزم قبول نمیکنید؟
ییبو با خونسردی و جدیتی که تو چهره ش حاکی از اعتماد به نفسش بود جواب داد
ییبو: خیر قربان.
قاضی که از لجبازی ییبو کلافه شده بود عینکش رو از چشماش برداشت و به صندلی تکیه زد
قاضی: دفاعتون چیه؟
ییبو: با تمام این که نسبت به اشتباهات خودم اگاهم.. اما باید بگم در تمام طول کار نهایت تلاشم رو کردم تا عدالت و انصاف رو درمقابل مردمم رعایت کنم..من هیچ وقت از قدرتم سوء استفاده نکردم..و تنها زمانی از خشونت استفاده کردم که مجبور شدم..درمورد شهادت همکار هام هم باید بگم شهادت اونا از نظر قانونی زمانی که مدارکی رو به محضرتون ارائه کنم معتبر نخواهد بود
YOU ARE READING
'Lovely
ActionGenre: Romance, angest, criminal, action couple: Yizhan writer: Iyan(Eye-on) "غم انگیزه که درخشش ستاره ها درست زمان خداحافظی اتفاق میوفته."