"Writer's Pov"
پسر بزرگتر، صورتش رو جلو آورد و درحالیکه لبهاش مماس با لبهای پفکی و نرم جیمین بود، روی بدن برهنهاش خیمه زد.
با دیدن این حرکت یونگی، پوزخندی روی لبهاش شکل گرفت.
لبهاش رو جلوتر برد تا بوسهای از لبهای صورتی و خوشفرم مقابلش طلب کنه که یونگی سرش رو عقب کشید و لبخندی تحویلش داد.
پسر کوچکتر ناراضی از این حرکت یونگی، دستهاش رو بالا برد و یقهی یونگی رو محکم توی دستهاش فشرد.
-هی یونگ! دفعهی آخرت باشه که اینطوری من رو پس میزنی، من به هیچکس دوبار فرصت نمیدم.
+منم آدمی نیستم که از فرصتهام بگذرم، به خصوص وقتی فقط یکبار تکرار شن.
یونگی گفت و خودش رو روی جیمین انداخت و لبهاش رو مهمان لبهای اناری جیمین کرد.
اصلا اهمیت نداشت که خیس بشه.اهمیت نداشت که با پیراهن و شلوار رسمیش، توی وان رفته؛ و همینطور اصلا اهمیت نداشت که صدای شیرآب، مانع از اکو شدن صدای بوسهاشون توی فضای نمدار حموم میشه.
دستهاش رو پشت بدن جیمین گذاشت و توی یه حرکت، جاهاشون رو عوض کرد.
سر جیمین درست توی گردنش بود و بوی موهای نمدارش، از خود بیخودش میکرد.
پسر کوچکتر، دستهاش رو روی سینهی یونگی ستون کرد و لحظهای به تیلههای مشکیش خیره شد.
بدون اینکه نگاهش رو برداره، دکمهها و زیپ شلوار یونگی رو باز کرد و عضو سختشدهاش رو آزاد کرد.
لیسی به لبهاش زد و بدون برداشتن نگاهش از چشمهای یونگی، عضو پسر رو توی دستهاش گرفت و پمپش کرد.
-دوست ندارم خشکخشک شروعش کنیم.
جیمین گفت و ابرویی بالا انداخت و یونگی هم متقابلا، دستش رو به باسن جیمین رسوند و با انگشتهاش سوراخش رو مالش داد.
+منم دوست ندارم خشکخشک شروعش کنیم، اما میدونی، اینجا پر آبه و خوشبختانه نیاز نیست خیلی وقت رو تلف کنیم، مگه نه بیبی؟
لب پایینش رو گاز گرفت و نگاه تیزش رو از چشمهای یونگی گرفت.
کمی عقب رفت و روی زانوهاش قرار گرفت و درحالیکه از پایین به بالا به یونگی نگاه میکرد، گفت:
-یادمه آخرین بار بهت گفتم حق نداری بهم بگی بیبی، یادت رفته؟
پسر بزرگتر کمی صورتش رو جلوتر آورد و با وارد کردن فشار، دو تا انگشتهاش رو وارد سوراخ جیمین کرد.
+نه، یادم نرفته بیبیبوی! اما ظاهرا تو فراموش کردی که بهم اجازه دادی موقع سکس، بیبی صدات کنم!
انگشتهاش رو داخل جیمین حرکت داد و به چشمهای بالارفتهی جیمین و لبهای نیمهبازش خیره شد.
YOU ARE READING
Love in Crime
Short StoryLove in crime 🩺 ➤ Genres: Romance, Medical, Criminal, Mystery, Smut ➤ Writer: Arsa ➤ Pt: 17 کشف کردن سرنخ از کسی که اینقدر تیزه و اینهمه قتل انجام داده که پلیس هیچ نشونهای ازش پیدا نکرده، بیش از حد ظرفیتم برام لذت داره. میشه گفت یه جور مسابقه...