Episode 11

164 19 0
                                        

مهلت تحلیل حرفش رو بهم نداد و روی پام نشست و دست‌هاش رو به باسنم رسوند و چنگی بهش زد.

آخی از لای لب‌هام خارج شد که انگار خوشحالش کرد.

لبخند بزرگش از دیدم پنهان نموند.

فکر کنم فهمیدم مشکل از کجاست!

+که این‌طور بیبی! پس مشکل اینه؟ کاش زودتر بهم می‌گفتی.

دستم رو دور تنش قلاب کردم و محکم گرفتمش.

+اگه دوست نداشتی زیر باشی، فقط کافی بود بهم بگی، اینقدر کامت رو تلخ نکن.

خواستم بلندش کنم و سمت تخت خواب ببرمش اما پاهام یاری نکرد.

+نمی‌دونم تو سنگین شدی یا من ضعیف شدم.

دستش رو زیر چونه‌ام گذاشت و زمزمه کرد:

-فقط یاد گرفتم یکم خودم رو سفت نگه دارم، چیزی نیست دارلینگ.

ابرویی بالا دادم و خواستم چیزی بگم که از روی پاهام بلند شد.

+کجا؟

-اتاق خواب، نکنه می‌خوای این‌جا بفاکت بدم؟

مهلت تجزیه حرفش رو نداد و رفت.

فکر نمی‌کردم اینقدر رک و جدی باشه.

پوفی کشیدم و دنبالش راه افتادم.

همینکه وارد اتاق شدم دستش رو جلوی دهنم گذاشت و با دست دیگه‌اش دست‌هام رو اسیر کرد و صورتم رو به دیوار چسبوند.

صورتش رو توی گردنم فرو کرد و نفس عمیقی کشید.

بدون اینکه مهلت بده لباس‌هام رو توی تنم پاره کرد و خودش رو از پشت بهم چسبوند.

عضو سفت شده‌اش رو لای پاهام حسش می‌کردم.

ناخون‌هاش رو توی پهلوم فرو کرده بود و عضوش رو لای پاهام حرکت می‌داد.

-جیمین، لازمه این‌همه خشونت؟

انگار با گفتن این حرف آتش خشمش شعله‌ور شد.

چنگی توی موهام زد و سرم رو محکم به عقب کشید.

کمی عصبی شده بودم اما نمی‌خواستم مخالفتی کنم.

این‌بار نوبت اون بود، پس بهتر بود سکوت کنم.

دستش رو لای باسنم کشید و دو انگشتش رو به ضرب واردم کرد.

درد بدی که پشتم پیچید نفسم رو گرفته بود.

زانوهای شل‌شده ام رو کنترل کردم تا سقوط نکنم.

دستش رو هنوز هم جلوی دهنم نگه داشته بود.
منتظر حرکت بعدیش بودم.

انتظار داشتم کمی با سوراخم بازی کنه تا جا باز کنه اما انگار انتظارم بی‌خود بود.

Love in Crime Where stories live. Discover now