در حین بوسهی عمیقشون، دستهای چانیول هل کوچکی به شونههای بکهیون دادن و پسر رو روی تخت انداختن.
لبهای چانیول از لبهای بکهیون جدا شدن و مسیرشون رو بهسمت خطفک و بعد گردن بک پیدا کردن.
با اولین بوسهی چان روی گردنش، دست بک بین موهای چانیول مشت شد. پلکهاش روی هم افتادن و لب پایینش بین دندونهاش گیر افتاد.
اون روانشناس لعنتی کاملا از حساسیت شدیدش روی گردنش باخبر بود و بوسهها و مکیدنهای مکررش، کاملا گواه این باخبری بودن.
با حس سوزشی بین شونه و گردنش، با وجود تمام مقاومتش، صدای نالهش بلند شد.
چانیول انگار که با شنیدن صدای مستکنندهی پسر زیرش، جرأت تازه پیدا کرده، با سریعترین حالت ممکن دکمههای پیراهن بکهیون رو باز کرد و لبهاش رو به ترقوهی پسر رسوند.
مارکهای ریز و درشتی که روی اون استخوان برجسته میکاشت، لحظه به لحظه صدای پسر رو بلندتر میکردن. نمیدونست چطور تونسته تمام این مدت اجازه بده پسر سکسی روبروش باکره بمونه!
بالاخره بعد از اینکه مطمئن شد هیچ نقطهی سفیدی روی ترقوهی بکهیون باقی نمونده، رضایت داد ازش دل بکنه.
بوسههاش رو بهسمت پایین ادامه داد و همینطور که نقطه به نقطهی شکم بک رو میبوسید، دکمههای شلوارش رو باز کرد.
دستهاش رو دوطرف شلوار بکهیون گذاشت تا درش بیاره اما با گرفتهشدن ساعدش توسط پسر زیرش متوقف شد.
نگاه پر از سؤالش رو به چشمهای بکهیون دوخت و همون لحظه نیشخند پر شیطنتی روی لبهای پسرک سکسیش نشست.
بک دست آزادش رو دور گردن چانیول انداخت و انقدری سرش رو پایین کشید تا بتونه کنار گوشش زمزمه کنه:
-تا جایی که یادمه گفتم فقط بهت یه فرصت میدم چانیول هیونگ! بههیچوجه نگفتم توی این فرصت قراره باهات بخوابم!
و درضمن... چی باعث شده فکر کنی قراره واسه اولین بارمون قراره تو تاپ باشی؟ مطمئن باش بهجبران همهی کارات قراره واسه اولین بارمون هارد بهفاک بری نابغهی خنگ من!
با لبخند آخری که زد، پسر شوکه رو از روی خودش کنار زد و همینطور که بلند میشد، دکمههای باز شدهاش رو بست:
-حالاام لطف کن برو بیرون... میخوام به کارهای شخصیم برسم!
********
های.
YOU ARE READING
anything you need!
Fanfictionfiction's name: anything you need genres: delusional, smut, comedy, romance couples: chanbaek/Baekyeol, secret description: ''تا حالا درگیر یه رؤیای طولانی شدین؟ رؤیایی که وقت و بیوقت سراغتون بیاد و هیچ راه فراری ازش نداشته باشین؟ ولی وقتی ترسناک...