وقتی حس کرد بکهیون بیحرکت شده، لبهاش رو فاصله داد و از کنار تخت بلند شد. نگاهی به داروهایی که برادرش محض اطمینان روی میز کنار تخت گذاشته بود، انداخت و از اتاق بیرون رفت.
لوهان طبق معمول روی کاناپه نشسته و مشغول کتابش بود. برادر عجیبش انقدر کتاب میخوند که چانیول مطمئن بود یهروز بین سیل کتابهای توی اتاقش غرق میشه و جنازهش درحالی پیدا میشه که داشته تو لحظههای آخرش دنبال" بهروزترین روشهای درمانی جهان" میگشته. لبهاش ناخودآگاه آویزون شدن و لحن لوس مخصوص برادرش برگشت:
-لوهان هیونگ؟
+هوم؟
لوهان حتی به خودش زحمت نداد نگاهش رو از کتابش بگیره. چانیول زیادی عادت کرده بود برای حل کردن مشکلاتش به اون متوسل شه و اینبار لوهان قرار نبود توی مسئلهای که کوچکترین ربطی بهش نداشت، دخالت کنه.
چشمهای چانیول نمیتونستن از این حد مظلومتر بشن:
-هیونگ... بهنظرت میبخشتم؟
لوهان با خونسردی کتابش رو ورق زد:
+بستگی به خودت داره.
برق ضعیفی از چشمهای چانیول رد شد. پس بهنظر برادرش هم بخشیده شدنش چندان غیر ممکن نبود:
-عاشقم میشه؟!
لوهان سرش رو بالا آورد و نگاهی به برادرش انداخت:
+اگه از من میپرسی عاشق تو شدن یه امر غیرممکنه... اما خوب شاید بیون بکهیون بتونه غیرممکنها رو ممکن کنه.
جیغ معترض چانیول بلند و باعث شد صورت لوهان از درد گوشش جمع بشه:
-هیونگگگگگ... مگه من چمه؟
+بزرگترین مشکلت همین جیغای تو مخته. خجالت بکش پسری مثلا!
چانیول خواست دوباره اعتراض کنه اما با یادآوری لحظههایی که بکهیون برای درآوردن همون صدای جیغ- به قول لوهان- رومخ تمام تلاشش رو میکرد، اعتراضش توی نطفه خفه شد و نیشخندی روی لبش نشست:
-نگران نباش هیونگ... جیغای من قبلا امتحانشون رو پس دادن... دوستشون داره!
لوهان که هنوز فکرش پیش کتابش - که درمورد تشخیص آنفولانزا از عفونت باکتریایی بود- گشت میزد، با گیجی نگاهی به چان انداخت و فقط دوثانیه لازم بود تا کتاب سههزار صفحهایش سمت برادرش پرت بشه و داد بلندش گوش نابغهی قرن رو کر کنه:
+خودت رو مرده فرض کن پارک چانیول!
*******
سلام0-0
برین پارت بعد😁
ESTÁS LEYENDO
anything you need!
Fanficfiction's name: anything you need genres: delusional, smut, comedy, romance couples: chanbaek/Baekyeol, secret description: ''تا حالا درگیر یه رؤیای طولانی شدین؟ رؤیایی که وقت و بیوقت سراغتون بیاد و هیچ راه فراری ازش نداشته باشین؟ ولی وقتی ترسناک...