نالهی ریز چان، بیش از حد روی تک به تک سلولهای عصبی بکهیون تأثیر گذاشت.
دستش رو روی پهلوی کیتن مشت کرد و با دست دیگه، به نرمی هلش داد تا روی تخت بخوابه.
زانوهاش رو دوطرف بدن کیتنش گذاشت و از بالا به منظرهی چشمای خمار و لبهای متورمش خیره شد.
نیشخند شیطنت آمیزی روی لبهاش نشست و قبل از اینکه چان بتونه موقعیت رو تحلیل کنه، گونهی قرمز شدهش بین دندونهای بک گیر افتاده بود و بهطرز دردناکی فشرده میشد.
انگشتهای تخس بک، روی پهلوهای پسر کشیده شدن و راهشون رو با بازیگوشی سمت پایین تنهش پیدا کردن.
چنگی به باسن کیتن کیوت زیرش زد:
*if I was your boyfriend I'd never let you go...
صدای آهنگی توی پس زمینهی ذهنش پخش میشد. چشمهای چانیول برق شیطونی زدن و لبخندی روی لبش نشست:
-وقتشه بیدار شی ددی!
زبونش رو خیلی ریز روی نوک بینی بک کشید و صحنهی بعدیای که بکهیون دید، سقف سفید رنگ اتاقش بود.
بهطرز مسخرهای دوباره توی موقعیت حساس از توهماتش بیرون رونده شده بود و این اصلا به مزاقش خوش نمیومد...
مخصوصا که دستاندرکار رؤیاهاش بهوضوح از دندهی لجبازی بلند شده بود...
به معنای واقعی کلمه بلند شده بود!
با عصبانیت و سرخوردگی بیدلیلی از روی تخت بلند شد و سمت حمام خونهش رفت.
وقت چندانی برای رسیدگی به اوضاعش نداشت پس بدون هیچ ملاحظهای، اهرم دوش رو سمت سرد چرخوند و اجازه داد آب سردی که ناگهان روی سرش ریخت، فریاد پر اعتراضش رو بلند کنه.
بعنوان تنبیه هم که شده، مدتی رو با دستهای مشت شده زیر آب سرد موند و بالاخره وقتی حس کرد عضوش بجای خوابیدن، بخاطر سرما کاملا بیحس شده، آب رو بست و حولهش رو دور خودش پیچید.
سشوار کوتاهی به موهاش کشید و پیراهن سفیدش رو با کت و شلوار جین ست کرد. کیف وسایلش رو برداشت و سمت ایستگاه اتوبوس نزدیک خونهش راه افتاد.
چند دقیقهای منتظر اتوبوس موند و بالاخره نیم ساعت بعد از سوار شدن، جلوی آموزشگاه موسیقی مدنظرش، ایستاده بود.
نفس عمیقی کشید و سعی کرد هرچیزی که تا قبل از این توی فکرش میگذشت رو مهار کنه.
وارد کلاس شد و بعد از احوالپرسی از شاگردش، گیتارش رو بیرون آورد تا درس اون روز رو یادش بده.
وسط آموزش ریتم چهارچهارم بود که یهنفر با ضرب درب کلاس رو باز کرد و نفسنفس زنان وارد شد.
نگاهش به پسر زیبای روبروش افتاد و صبر کرد تا اون بعد از جا اومدن حالش، صحبت کنه. پسر بالاخره نفس عمیقی کشید و به حرف اومد:
-بـ... ببخشید استاد. مـ.. من پارک لوهان هستم.. ثبت نامم یکم بیش از حد طول کشید... بهم گفتن بیام کلاس شما.
بکهیون نیم لبخند مؤدبانهای زد و به اتاق استراحت کنار کلاس اشاره کرد:
+فعلا اونجا منتظر بمونین. تایم آنتراک ازتون تعیین سطح میگیرم.
پسر سری تکون داد و سمت جایی که بک بهش نشون داده بود رفت.
استاد جوان نمیدونست چرا...
اما حس میکرد این پسر قراره نقشی بیشتر از یه شاگرد توی زندگیش ایفا کنه!
*******************
سلام سلام...
خوبین؟😈لوهان کیه یعنی؟ نظرتون درموردش چیه؟🤔
من یه عادت بدی دارم... اگه کامنت زیاد بگیرم و ذوقزده بشم تند تند مینویسم و آپ میکنم😂 اینم بخاطر همین الان آپ شد😂❤️
خلاصه که...
لاو یو آل
استار
CZYTASZ
anything you need!
Fanfictionfiction's name: anything you need genres: delusional, smut, comedy, romance couples: chanbaek/Baekyeol, secret description: ''تا حالا درگیر یه رؤیای طولانی شدین؟ رؤیایی که وقت و بیوقت سراغتون بیاد و هیچ راه فراری ازش نداشته باشین؟ ولی وقتی ترسناک...