تهیونگ دستانش را دور گردن جونگ کوک حلقه کرد.
"آلفا"
جونگ کوک نگاهش را خیره چشمان درخشان او نگه داشت.
"ازم پشیمون نمیشی؟"
جونگ کوک اخمی کرد و گفت:
"این چه حرفیه کارینیو؟نکنه میخوای عصبی شم؟تو تا ابد برای منی"
تهیونگ سری تکان داد و گفت:
"تن رو تصاحب کن آلفا"
جونگ کوک لیسی به شاهرگ او زد و گفت:
"هیچکس نیست کارینیو..ناله هات رو آزاد کن"
تهیونگ با سرخوشی مستی خندید و گفت:
"اگر نمیگفتی ام قصدی برای نگه داشتنشون نداشتم.."
جونگ کوک اخمی کرد و با پهلوهای او چنگ زد.
"یعنی برات مهم نیست کسی غیر آلفات صدای ناله های بلوریت رو بشنوه؟"
و مارک سرخ را روی گردن او بر جای نهاد.
تهیونگ با خنده گفت:
"نه تا وقتی آلفام کنارمه..آهههههه..آروم تر وحشی"
جونگ کوک به او خندید و انگشتان یخ زده اش را روی نیپل های او کشید و از شنیدن صدای ناله هایش لذت برد.
تهیونگ به بازوی او چنگ زد اما تاثیری نداشت.
جونگ کوک خم شد و نیپل راست او را به دهان گرفت و گزید.
تهیونگ جیغ بلندی سر داد و گفت:
"آلفاااا...آروم"
اما جونگ کوک اصلا قصدی برای آرام پیش رفتن نداشت.
شروع به محکم مکیدن و لیسیدن نیپل های سرخ او کرد.
"حتی تصور اینکه روزی به جز من این سینه ها رو مک بزنه عصبیم میکنه"
تهیونگ به چهره اخم او خندید و گفت:
"او قراره بچت باشه آلفای حسود من"
اما جونگ کوک غرشی کرد و دوباره مشغول مکیدن سینه های او شد.
تهیونگ آهی کشید و گفت:
"آلفا زخم شدن...آهههههه"
جونگ کوک بعد از گزیدن آنها راست ایستاد و شروع به بازکردن دکمه های پیراهن مردانه اش کرد.
"جوجه طلایی به آلفا بگو چی میخوای؟"
تهیونگ با چشمان خمار زمزمه کرد:
"تمام آلفامو"
جونگ کوک از جواب او نیشخندی زد و انگشتان بلندش را جلوی لب های او گرفت.
"ساک بزن کارینیو"
تهیونگ با دو دست دست او را گرفت و انگشتانش را درون دهانش برد.
جونگ کوک خیره به او زیپ شلوار را پایین کشید.
دستش را میان ران های خوش فرم و طلایی تهیونگ کشید.
"سریعتر"
تهیونگ زبانش را دور انگشت های او چرخاند و مکید.
جونگ کوک هیسی از تحریک شدگی اش کشید و انگشتانش را از دهان او بیرون آورد.
"پاهات رو برای آلفات باز میکنی کارینیو؟"
تهیونگ با خجالت پاهایش را گشود.
گونه هایش از تب مستی و خجالت همچون گل های رز به سرخی میرفت.
جونگ کوک نیشخندی به خجالت او زد و سرش را خم کرد و صورت را میان پاهای او فرد برد.
با لیسی که روی سوراخش نشست جیغ بلندی کشید.
"آلفاااا"
جونگ کوک به کارش ادامه داد و در کنار زبانش انگشتانش را نیز وارد تهیونگ کرد.
تهیونگ آهی از درد ورودی اش کشید.
"اوممم..مزه عسل میده..شیرین و خوشمزه"
تهیونگ با خجالت چشمانش را بست و پلک هایش را بهم فشرد.جونگ کوک سومین انگشتش را نیز وارد ورودی سرخ او کرد و آنها را محکم تر از قبل جلو و عقب کرد.
تهیونگ با لحن لرزانی گفت:
"آلف..ا...اگه ادامه بدی..میام"
جونگ کوک انگشتانش را عقب کشید و گفت:
"از روی کانتر بیا پایین کارینیو"
تهیونگ با ران های لرزان و عضو تحریک شده از روی کانتر پایین رفت و جلوی جونگ کوک ایستاد.
جونگ کوک او را به زانو در آورد.
"برام انجامش بده کارینیو"
تهیونگ شلوار او را پایین کشید و نگاهش را به عضو بزرگ و کامل تحریک شده او کرد.
"بزرگه"
جونگ کوک دستی به موهای طلایی او کشید و گفت:
"همه اش برای خودته"
تهیونگ با تردید لیسی به سر عضو او زد و شاهد محکم شدن چنگ آلفا بر کانتر شد.
نیشخندی زد و تا جایی که میتوانست عضو آلفا را وارد دهانش کرد و عق زد.
جونگ کوک آه مردانه ای کشید و گفت:
"بازی رو تمومش کن کارینیو وگرنه کاری میکنم همون جوری روی زانوهات درحالی که جلو داری ساک میزنی از شدت تحریک شدگی بیای"
تهیونگ نیشخندی زد و گفت؛
"آلفا میخواد چکار کنه؟"
YOU ARE READING
vicious
Fantasy[تکمیل شده]کیم تهیونگ دانشجوی ترم اولی حقوق از روی کنجکاوی برای تماشای دادگاه جئون جونگ کوک که بهش اتهام قاچاق مواد زده شده میره و اونجا با یه حقیقت شاید ترسناک رو به رو میشه. جئون جونگ کوک جفتش بود! ___ _مامان متاسفم اما من عاشق یه خلافکار شدم. __ ...