تا زمانی که بالهایم جان داشته باشند؛ به سمتت پرواز میکنم ماه سفیدِ من...
:)مثل همیشه..مثل هر دفعه..مثل تکراری به یاد ماندنی..
روی صندلی های چوبی نشسته بود و به صلیب بزرگ سنگی نگاه میکرد...انگار که هیچ جارو نمیدید..تنهای تنها..تاریکی وجود..تاریکی که بهتر از هر چیزی بود..تاریکی که با اون شریک میشد بهترین اتفاق جهان بود..آره..تاریکی زیبا بود..چون براش تاریک نبود..سیاه نبود..برق میزد..ستاره داشت..و ماهی زیبا که اون روش نشسته بود و با عشوه نگاش میکرد...◇فلش بک
= هی...نگا نکن...خیلی بدی ها...
غر غر کنان روبه پسر بزرگ تر گفت که باعث شد روی صندلی چرخ دار بچرخه و پشت بهش کنه...× میترسی کسی دیدت بزنه؟...اییی...
شلوار سمتش پرت شد..که باعث خنده ی هر دوتا شد...
= اااا...اذیت نکن دیگه وگرنه دیر میرسیم...
◇پایان فلش بک
خاطرات مثل همیشه ذهنش رو نقاشی میکردن..اولین بارش نبود با فکر کردن به اون لپای سرخ نفس حبسش رو نجات میده..نفسی که هر چند مهم نبود ولی میرفت و میومد..
◇
= جینننننن !!!...
داد کشید که باعث شد مرد از آشپزخونه ترسیده و نگران خودش رو به دسشویی برسونه تا ببینه داماد کوچولوش چشه...
پسر ریزه میزه روی سنگ فرش های مرمری گوشه ی دیوار توی خودش جمع شده بود..
جین نگران سمتش رفت و از پهلوهاش توی بغل خودش بلندش کرد..دستاش رو پشت کمرش گذاشت و گفت...× عزیزم؟...ترسیدم باور کن...
جیمین مچ دستش رو بالا آورد و به جین نشون داد..
= ح..حلقم...حلقه ایی که تو برام...اوردی...افتاد....
جین به خنده افتاد و مچ کوچولوش رو گرفت و تک تک انگشتاش رو بوسید...
= فدا سرت کیوتی...اشکالی نداره قشنگم...
جیمین سرش رو روی کتف جین گذاشت و پاهاش رو دور کمرش حلقه کرد..◇
...آقای کیم؟...
جین از جایی که حدث میزد صدا اومده باشه برگشت و لبخندی زد...
= جانگ کوکی؟...
...هی..احساس میکنم خیلی کوچولوام...
کنار مرد ۳۷ ساله ایی که انقدر شکسته شده بود ۴۷ ساله بنظر می رسید نشست......حدثش رو میزدم اینجا باشی...
= آره...ما همیشه اینجاییم...پسر جوون بغضش رو به خاطر حال پریشون مرد قورت داد و چیزی نگفت..درک میکرد..هر کی بود نابود میشد..
جئون جانگ کوک حس فرزندی داشت نسبت به مرد..جوری که همیشه 'مراقبش بودن' و باهاش بازی میکردن...از وقتی که..........

STAI LEGGENDO
[ ONE SHOT ]
Storie breviby DOMINANT همتون باهام آشنایی دارید و وانشات هامو خیلی جاها خوندید اما این دومین باره واتپد بوک رو پاک میکنه و اکانتم قفل متاسفانه.. به هرحال وانشات های جدید رو همراه با قدیمیا میزارم. 🤍 اوه راستی از هر کاپلی و ژانری میزارم ، در خواستی هم قبول می...