.• 𝙈𝙖𝙧𝙤𝙤𝙣 •.

🥀 پارت یازدهم 🥀

پیشنهاد سرآشپز: мой рай از jony

آهنگ مخصوص این پارت رو می‌تونید با هشتگ #پارت_11 یا #مارون، از چنل دیلی من در تلگرام پیدا و دانلود کنید. آدرس چنل رو براتون این پایین قرار می‌دم. 👇🏼

https://t.me/thewitchandhercatt

چیزهایی که ممکنه در هنگام خوندن این پارت نیازمند توضیح باشه:

¹ 25 شاخه رز سفید: روس‌ها وقتی می‌خوان گل هدیه بدن، فقط تعداد شاخه‌ی فرد انتخاب می‌کنن و این یه قانون نانوشته و مرسوم بینشونه.

² اسمبل: این اصطلاح برای حرکت بلند کردن یک پا از زمین و سپس فرودآمدن بر روی هر دوپاست.

🥀🍷🩰•~•~•~•~•~•~•🩰🍷🥀

_ هیونگ منظورت چیه که به‌ نظرت کار احمقانه‌ایه؟! همه‌ی آدما تو دنیا وقتی به یه اجرای رسمی دعوت می‌شن، گل می‌خرن و با خودشون می‌برن. و این‌که اصلاً خودت کسی بودی که پرسیدی به‌نظرت خوبه این کار رو انجام بدی یا نه. واقعاً نمی‌فهمم چرا الآن پشیمون شدی!

پسری که پشت خط بود، با ناراحتی غر زد و بادیگارد قدبلند کلافه دستی بین موهای موج‌دارِ مشکی و مرطوبش کشید‌.

_ من پشیمون نشدم سهون. فقط به این فکر کردم ممکنه زیاده‌روی باشه.

سعی کرد توضیح قانع‌کننده‌ای ارائه بده و نفس عمیقی کشید‌‌.

بار اول بود که به تماشای اجرایی توی این سطح دعوت می‌شد و زیاد مطمئن نبود دقیقاً باید چه کاری انجام بده. فقط می‌دونست نمی‌خواست احمق به‌نظر برسه. اون هیچ‌وقت تو زندگیش با قشر مرفه جامعه و مناسباتشون سروکله نزده بود. از لحاظ مالی، همیشه در حد گذروندن زندگی به دست اورده بود و توی زندگی شلوغ و پر از مشکلاتش، تا امروز جایی برای تماشای یه اجرای رسمی باله تو معروف‌ترین تالار هنری روسیه وجود نداشت.

صدای سهون پشت تلفن، دوباره از واقعیتِ در جریانِ زندگیش دورش کرد.

_ زیاده‌روی نیست چانیول هیونگ. قسم می‌خورم! فقط یه دسته‌گل مناسب بگیر و روی میز هدایا بذار. یه کت و شلوار خوب هم بپوش و موهات رو هم رو به بالا شونه بزن. تو همین‌جوری هم بدون تلاش خاصی قیافه‌ی گرونی داری. نیاز نیست خیلی سخت بگیری.

سهون داشت همه‌ی تلاشش رو می‌کرد بهش اعتماد‌به‌نفس بده و چانیول حالا باید اعتراف می‌کرد حس بهتری داره‌. تماس گرفتن با اون پسر تصمیم درستی بود و الآن نگرانی کمتری رو احساس می‌کرد. دو سه ساعت دیگه هم اجرا شروع می‌شد و زمان چندانی باقی نمونده بود. به همین خاطر تلاشش رو کرد دست از فکر کردن به مسائل مختلف برداره و ذهنش رو جمع کنه.

_ اوکی. مرسی بابت توصیه‌هات. کی قراره از یاکوتسک برگردین؟

_ تا قبل از سال‌ نو برمی‌گردیم هیونگ. انتقال این لعنتی‌ها بیشتر از چیزی که فکرش رو کنی داره انرژی می‌گیره.