[ 6 اکتبر سال 1999 روستای بوسان،کره جنوبی ]
این داستان: اومدم که شروع کنمبه همراه ساک کوچیکی از اتاقش خارج کرد و به سمت مامان بابا و خواهرش رفت.
مادرش با محبت دستاش رو دور تک پسرش حلقه کرد: مواظب خودت باش هوسوکا... بهم زنگ بزن یا برام نامه بنویس مادر.
-باشه اوما، شمام مواظب خودتون باشید.
از بغلش در اومد و دستش رو گرفت، بوسهی آرومی پشت دستش زد و بر پیشانی گذاشت.
رفت سمت پدرش.
-بابا...
پدرش تو چشماش اشک جمع شده بود: آخ پسرم...
جلو رفت و پسرش رو محکم بغل کرد. هوسوک از کار پدرش خوشحال شد و اون هم محکم پدرش رو بغل کرد.
[ببخشید که باهات اونجوری رفتار کردم، نباید باهات دست به یقه میشدم.
-نه پدر من چه حرفیه شما میزنی، اگه اونکارو نمیکردین من شاید امروز به فکر راه چاره میافتادم.
دست پدرش رو هم بوسید.
و بالاخره رفت سمت خواهرش، برخلاف انتظارش جیوو دستش رو روی بازوش گذاشت و گفت: من همراهیت میکنم.
با هم تا دم در رفتن. جیوو در نظر داشت تا قبل از اومدن ماشین یه دل سیر داداش کوچولوش رو بغل کنه.
×مواظب خودت باش هوسوکا.
-نونا، خودتو ناراحت نکن من برش میگردونم، قول میدم بهت.
بغض جیوو ترکید و به گریه افتاد.
هوسوک خواهرش رو به آغوش کشید: قول میدم زود برگردونمش، دوتایی باهم بر میگردیم.
جیوو سر تکون داد و گفت: هوسوکا... بذار تا قبل رفتن همنجا بمونم، دلم واست یذره میشه.
هوسوک بی صدا قطره قطره اشک میریخت. حالا فهمید چرا تو خونه باهاش خدافظی نکرد، اون نمیخواست مادر و پدرش گریهش رو ببینن!...
بوسه ای رو موهای خواهرش کاشت و برای اینکه خواهرش یکم بخنده گفت: گریه نکن نونا قول میدم زود با زن داداشت برگردم.جیوو تک خندهای کرد و لُپ برادرش رو بوسید، یهو بوق اتومبیلی اومد: نونا من باید برم!...
گونهی داداشش رو نوازش کردو گفت: برو عزیزم، مراقب خودت باش؛ باشه؟
به خواهرش بغل ریزی داد و گفت: تو بیشتر مراقب خودت باش.
جیوو لبخند غمگینی زد. راننده پسر جوونی بود که از کادیلاک الدورادو¹ پیاده شد و در رو برای هوسوک باز کرد، بعداز بستن در رفت و پشتفرمون نشست.
تو ماشین کنار هوسوک یکنفرِ دیگه هم بود، یونجون.
(|یونجون -هوسوک)
ESTÁS LEYENDO
✨️Romeo & juliet✨️
Romanceاین داستان پسری که باید برای عشقش مرد میشد، باید برای به دست آوردنش از خیلی چیز ها بگذره... -باید درد بکشی تا مرد بشی... ________________ -تا عبد با من بمون ژولیت من... +تا عبد با توام رومئوی من! ________________ =تو دیگه مال منی، چه بخوای چه نخوای...