First Date

350 72 144
                                    

دستش کشیده میشد و به طرف محوطه ی بزرگ بیرون از ویلا، پشت سر رئیس گروه کیم، تقریبا میدوید:

_ تهیونگ ولم کن... دستمو ول کن.

فریاد میزد ولی انگار صداش به کسی که با تمام قدرت، دستش رو گرفته بود، نمیرسید... هیچکس جرئت نجات دادنش رو‌ نداشت و تهیونگ بالاتر از همیشه دادی کشید:

+ وسایلتونو جمع کنید... همین الان از این خراب شده میزنیم بیرون...

با خشم گفت و افراد خشک شده ی اطراف ناگهان به جنب و جوش افتادند که صدایی بین همهمه ی ایجاد شده، بلند شد:

× کجا کیم؟؟؟ من برای سه روز دعوتتون کرده بودم...

جین رو به طرف ماشین هولی داد و به سمت صدایی که شنیده بود، برگشت:

+ بمونم که افراد بیشتری ازم بدزدی؟؟؟

صداش از شدت عصبانیت میلرزید و جین با گرفتن از دستی که به کاپوت ماشین برخورد کرده بود، ایستاد:

_ چی میگی تهیونگ؟؟ من...

صداش با فریاد بلندی خفه شد:

+ هیچی نگو جین... هیچی نگو...

انگشتی که مثل صداش میلرزید رو محکم جلوی جین گرفت و جانگکوک قدمی به جلو گذاشت:

× شما اگه میخواید برید، مختارید ولی جین پیش من میمونه.

تمام بدن رئیس گروه کیم حالا به لرزه افتاده بود و در حالیکه مشتهاش رو بهم میفشرد، از بین دندان هاش غرید:

+ اونوقت چرا؟؟؟

× چون امروز اولین دیتمون رو قراره بریم.

بی اهمیت به وضع و حال مرد مقابلش با انداختن شونه ای به بالا گفت و لبخندی به روی جین ترسیده که به ماشین پشتش چفت شده بود، زد:

× مشکل یه تفاهم نامه ست که همین دیشب نوشتمش و فقط امضای تو و جین رو میخواد... من قرار نیست تو مسائل گنگ کیم دخالتی کنم.

دستش رو به عقب گرفت و جیهوپ، تخته ای به دست نزدیک شد و به سمت پسر خشمگین و آشفته ی وسط محوطه ی سرسبز ویلا گرفتش:

= چیزایی که نوشته شده، مثه تموم تفاهم نامه های رابطه های بین گروهی دیگست، فقط یکی دوتا بند اینجا اضافه شده، مثه اینکه حداقل در هفته سه بار اینا میتونن باهم باشن که یه بار در هفته ش شب هم شامل میشه... بعدیش اینکه اگه به جین آسیبی تو‌ گروه کیم بیوفته، جانگکوک میتونه برای محافظت ازش، از گروه خارجش کنه و از طرف جینم...

+ بسه...

صدایی ضعیف به گوشش رسید و باعث توقف صحبت های پشت همش شد... نگاهش به دستهای مشت شده ی تهیونگ که از شدت فشار وارد شده، زخم شده بودند، افتاد و نگران تخته رو پایین آورد:

Red FlagWhere stories live. Discover now