Part 10 : Eye Contact

124 31 12
                                    

در همون لحظه، جونگکوک از پله ها پایین اومد و با دیدن صحنه رو به روش خنده هیستریکی کرد.
انگار سرگرمی جدیدی برای جونگکوک ایجاد شده بود

═══════════════════════════
انگشتای کشیدشو توی موهای لختش فرو برد و اونها رو بهم ریخت.با صدای بم و محکمی رو به مردی که درحال چرخیدن توی خونه بود گفت:
«منتظرت بودم،ولی نه اینجا.»

مرد با شنیدن صدای جونگکوک سرشو به سمتش چرخوند.بی اهمیت نسبت به همه چیز پوزخند ی زد و با صدای خش دار و افتضاحی لب زد:
«موسیو افتخار دیدنتون رو مدیون چه کسی هستم؟»

جونگکوک به سمت مرد قدم برداشت،کراوات مرد رو توی مشتش گرفت و مشغول بازی کردن با اون شد.

«این مسخره بازیا رو تموم کن چوی ووبین.دشمنت منم درسته؟به اون پسر کله خر کاری نداشته باش و اون رو قاطی ماجرا نکن»

بعد از اتمام حرفش از مرد فاصله گرفت.دستاش رو درون جیبش فرو کرد و نگاه خشمگینش رو به مرد تهوع آور دوخت.

چوی ووبین موقعیت خوبی رو برای شروع بازی جدیدش می‌دید.بازی‌ که توی اون،جونگکوک سرباز بی مصرف و خودش شاه اون منطقه‌ است.
«جونگکوک شی بهتر نیست اون پسر رو بهم معرفی کنی؟میدونی چیه،هیچ چیز بهتر از وقت گذروندن با یه پسر سکسی نیست»

جونگکوک از شنیدن مزخرفاتی که از دهن اون مرد لعنتی میومد شوکه و عصبی بود.
اون لعنتی به تهیونگ که یه مرد مثل خودش بود گفته بود سکسی.چوی آشغال حتی اون رو ندیده بود و همچین کسشرایی داشت تفت میداد برای خودش.
از همه مهمتر چطور می‌تونست به کسی که همجنس خودشه همچین چیزی بگه؟؟اصلا چرا باید به همچین چیزی فکر کنه؟

جونگکوک بعد از اینهمه حرفایی که یهویی از ذهنش رد شد، بدون فکر کردن به هیچ چیزی مشت محکمی توی دهن مرد کوبید.

«توی آشغال مادرجنده چطور می‌تونی همچین حرفای کثافت و چندشی رو به زبون بیاری؟»

اونقدری عصبی بود که چوی رو زیر مشت و لگداش داشت جون می‌داد.
همون لحظه بود که تهیونگ و جیمین پایین اومدن و با دیدن صحنه رو به روشون، با چشمایی گشاد به جونگکوک خیره شدن.

جیمین با دیدن چوی ووبین عصبی شد و به سمتش حرکت کرد.با دندون هایی به هم قفل شده شروع کرد به حرف زدن با اون مرد لجن.

«توی لعنتی اینجا چه غلطی میکنی؟»

چوی نیشخندی زد،خون جمع شده توی دهنشو به بیرون تف کرد و جواب داد:

«بیخیال پارک.اومدم خوش بگذرونم.اونم با اون مردی که رو به رومه»

چوی با دستش به تهیونگ اشاره کرد و جیمین و جونگکوک بخاطر عصبانیت مشتاشونو برای زدن توی دهن مرد آماده کرده بودن.
قبل از اینکه مشت اونها توی دهن مرد فرو بیاد،تهیونگ به سمت مرد حرکت کرد.موهای مرد رو درون مشتش گرفت و کشید.بی وقفه مشت هایش رو درون دهان مرد فرو می‌برد، و این کار براش بشدت لذت بخش بود.

𝗧𝗜𝗠𝗘 𝗧𝗥𝗔𝗩𝗘𝗟 •𝟭𝟵𝟲𝟬•Where stories live. Discover now