"You were in my blood like drugs"Kookv

My baby(part1)S2

خببببب اماده شروع فصل دوم هستیدددد؟؟؟؟

3
2
1

*شروع فصل دوم*

نزدیک یک هفته بود هیچکس از تهیونگ خبری نداشت
و جونگکوک حتی یک شبم بعد رفتن تهیونگ نتونسته بود بخوابه
به همه‌ی افرادش گفته بود دنبال تهیونگ باشن

پاکت سیگاری از جیبش دراورد و با فندک طلایی گرون قیمتش روشنش کرد بعد اولین پک که زد گوشیش زنگ خورد:

+بگو کارتو

*قربان ما پیداش کردیم

+خب حالش خوبه کجاست؟
جونگکوک که میشد ذوق توی چشماش معلوم بود گفت:

*قربان بهتره خودتون بیاید به سرد خونه xxxxx

جونگکوک با شنیدن کلمه سرد خونه هوش از سرش پرید درست میشنید؟
سریع کتش برداشت و به سمت ماشینش رفت

*سرد‌خانه*

جونگکوک به سمت جنازه ای که یکی از افرادش اشاره کرد رفت
با دیدن اون صحنه روح از بدنش جدا شد
تهیونگش رنگ گچ بود
به سمتش رفت و شروع کرد به تکون دادن جنازه

+تهیونگم..قشنگم پاشو بلند شو چشمای قشنگت باز کن
قول میدم دیگه مثل قبل باشم چشماتو باز کن تهیونگم..

کوک سفت جنازه تهیونگو بغل کرده و فقط گریه میکرد و فریاد میزد
+نههههه...تهیونگممممم نرووووو

بعد حدود یک ربع بالاخره تهیونگشو ول کرد

...

به خونه برگشت بود حالش اصلا خوب نبود سرش سنگین بود به زور راه میرفت
با تمام زوری که داشت بدون توجه به ته جو که میخواست بیاد به سمتش به سمت اتاق تهیونگ رفت و درشو باز کرد
هیچی توش نبود هیچی
به سمت تختش رفت که شاید بوشو بده
جونگکوک دقیقا مثل بچه ای بود که مادر پدرش رو وسط یه جای شلوغ گم کرده بود
بالشت بوی تهیونگشو میداد
قلیش داشت اتیش میگرفت چه طور تونسته بود انقدر با عزیز ترین فرد زندگیش بد کنه؟

از اون روز به بعد زندگی جونگکوک سیاه شد..
هیچ روشنی ای تو زندگیش نبود هرشب مست بود روزی دو پاکت سیگار میکشید
ته جو رو از عمارتش پرت کرده بود بیرون
همه وسیله های خونه رو سیاه کرده بود
جونگکوک بعد مرگ تهیونگ خیلی چیزا براش عوض شد!
فردای روزی که فهمید تهیونگ مرده مدارکی که ثابت میکرد
تهیونگ بی گناهه به دستش رسید همه چی فهمیده بود
کاملا روانی شده بود خون جلوی چشمش گرفته بود فقط میخواست جکسونو بکشه
تنها هدفش همین بود....

....

اینم یه پارت خیلیییی کوتاه از فصل دوم از این به بعد پارتا قراره خیلی طولانی تر باشن پس نگران کوتاه بودن پارتا نباشین:))))
مرسیییی که تا اینجا این فیکشنو خوندین و حمایت کردیننن🎀