همه چیز از اینجا شروع شد؛
وقتی تهیونگ مشغول تماشای تمرین دوستش با گریفیندوریها بود، یه بلاجر* از ناکجاآباد محکم به پشت سر پرنس شرور و بدنام اسلایترینیها اصابت کرد و ناکارش کرد. چند لحظه بعد، کیم تهیونگ روی صندلیهای ورزشگاه دراز به دراز پخش زمین شده بود.*[بلاجر یه نوع توپ آهنی محکمه که توی ورزش کوییدیچ استفاده میشه، آخر پارت کاملتر توضیح میدم.]
مردم از ترس نفسشون بریده بود.
این بین اما جانگ هوسوک یا بهتر بگم کاپیتان تیم کوییدیچ گریفیندور، از خنده ریسه میرفت و این درحالی بود که طرف دیگهای از داستان، جئون جونگکوک، ستارهی ضربه زنی پنج سال متمادی تیم، پنیک کرده بود.
"فاک فاک. یاخدا. مرد؟ نمرده باشه؟ یکی بره ببینه مرده؟ بهم بگین که من همین الان کیم تهیونگو نکشتم؟"---
کیم تهیونگ داخل کلینیک بستری بود.
کیم تهیونگ، اصیل زادهی اصیل زادگان، از وقتی همه به یاد دارن قاصد سلسلهی اشرافی اسلایترینها و وارث احتمالی ثروت خاندان کیم بود.
سال ششمی بینقصی که طبق گفتهی دیگران سالِ دیگه، بعد از فارغ التحصیلی کیم نامجون، هدبوی بعدی هاگوارتز میشد.
(نامجون پسر عموی تهیونگ بود هرچند خانوادهی تهیونگ نقش اون خانواده بدجنس و پولدارهی فامیل رو بازی میکردن. البته طبق گفته های جیمین.)
در هفت سال گذشته، کیم تهیونگ شهرت و اعتباری برای خودش جمع کرده بود که اون رو یک هیچ از بقیه جلو میانداخت.
بقیه معتقد بودن که تهیونگ یکی از بااستعدادترین دانش آموزها در درس "دفاع در برابر جادوی سیاه" از زمان هری پاتر تا الانه.
و همینطور قدرتمندترین و بدنامترین پرنکستر از زمان دوقلوهای ویزلی.*
*[دوقلوهای ویزلی برادرهای رون ویزلی، دوست هری پاتر، بودن که بعد از فارغالتحصیلیشون یه مغازه باز کردن و توش وسایل پرنک و شعبدهبازی میفروختن.]
و مهم تر از همه، شهرت خاندان کیم، کافی بود تا حتی با شهرت مالفویها هم رقابت کنه. البته این تا قبل از این بود که مالفویهای شرور خودشون رو درگیر اون مردک روانی آدمکش، "اسمشو نبر"* کنن و سابقهی خودشون رو خراب کنن.
*[شخصیت منفی هری پاتر، جادوگر نابغهی اسلایترینی که از هوشش در جادوی سیاه استفاده کرد. تام ریدل یا لرد ولدمورت که توی هاگوارتز آوردن اسمش ممنوع بوده و به جاش از عباراتی مثل اسمشو نبر استفاده میکردن.]
بگذریم، وقتی تهیونگ به کلینیک آورده شد همه توی کمتر از یه ساعت از ماجرا خبردار شدن و مردم درحال شرط بستن روی سرنوشت و حکم مجازات جئون جونگکوک بودن.
YOU ARE READING
Hekate | TAEKOOK
Fanfiction▪︎ هکاته؛ در یونان باستان الههی جادو و افسونگری، شب و ماه، ارواح و جهان مردگان بود. 🦉کیم تهیونگ، اسلایترینی خون خالصی که قلبش ناخواسته اسیر یه بیاصل و نسب میشه. معشوق این اسلایترینی اصیلزاده کسی نیست جز جئون جونگکوک، ماگلزادهی گریفیندوری. تهی...